نگاه آنها به محیط زیست و بینش ما.. 🖋آندره گورز André GORZ

نگاه آنها به محیط زیست و بینش ما

🖋آندره گورز André GORZ
@sahatzist
فیلسوف نامدار معاصر آندره گورز(André Gorz)*، با دور اندیشی منحصر به فرد خود ، در متنی که در سال ۱۹۷۴ منتشر شد، پیش بینی کرده بود که چگونه صنعت، گروه های مالی .. و در مجموع سرمایه داری، امر محیط زیست را از آن خود می کند. آندره گورز در سپتامبر ۲۰۰۷ درگذشت. این متن در آوریل ۱۹۷۴ در ماهنامه Sauvage طرفدار محیط زیست چاپ شد و سپس در سال ۱۹۷۵ زیر نام میشل بوسکه در مقدمه کتاب Ecologie et politique مجددا منتشر شد.

برگردان: شروين احمدي
منبع : لوموند فارسی
@sahatzist
بحث در باره محیط زیست ، مثل حرف زدن درباره حق رای و یا داشتن یک روز تعطیل در هفته است: بلافاصله تمام بورژواها و حامیان نظم خواهند گفت که شما خواهان ورشکستگی آنها، پیروزی آنارشیسم و تاریک اندیشی هستید. سپس بعد از مدتی، وقتی که فشار مسائل و نیروی مردمی غیرقابل تحمل می شود، به شما آنچیزی را میدهند که تا همین دیروز از آن سرباز می زدند و بصورتی بنیادین هیچ چیز تغییر نمی کند.
@sahatzist
در نظر گرفتن الزامات محیط زیستی مخالفان زیادی در میان صاحب کاران دارد. اما درعین حال به حد کافی دارای طرفداران سرمایه دار هست که پذیرش آن توسط قدرت های پولی احتمالی جدی ارزیابی شود. در نتیجه بهتر آنست که از هم اکنون دست از قایم موشک بازی برداریم: مبارزه برای محیط زیست هدف غائی نیست و تنها یک مرحله به حساب می آید. این مبارزه می تواند برای سرمایه داری مشکلاتی بیافریند و تغییراتی را به آن تحمیل کند؛ اما سرمایه داری پس از مدتها مقاومت با تکیه به زور و یا استفاده ازحیله، وقتی بن بست محیط زیستی غیر قابل دور زدن می شود، بالاخره عقب می نشیند و ملزومات آنرا در محاسبات خود وارد می کند. همانطور که در مورد دیگر موارد عمل کرده بود.
@sahatzist
بهمین دلیل است که باید از هم اکنون به صراحت به طرح این سوال بپردازیم: ما چه می خواهیم ؟ یک سرمایه داری که خود را با الزامات محیط زیستی تطبیق دهد یا یک انقلاب اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که برعکس الزامات سرمایه داری را از میان برداشته و بدین ترتیب رابطه جدیدی بین انسان ها و اجتماع ، محیط زیست و طبیعت برقرار سازد ؟ اصلاحات و یا انقلاب ؟

به این سوال بخصوص این پاسخ را ندهید که این مسئله فرعی به حساب می آید و الویت آلوده نکردن کره خاکی است آنهم تا حدی که دیگر قابل زیست نباشد. چرا که بقا نیز هدف غائی نیست: «آیا زیستن واقعا ارزش آنرا دارد» [همانطور که ایوان ایلیچ از خود می پرسد] ، آنهم در « دنیائی که به بیمارستانی جهانی، مدرسه ای جهانی، زندانی جهانی تبدیل شده که در آن وظیفه اصلی «مهندسین روح آدمیزاد» ساختن انسانهائی است که بتوانند خود را با این شرائط تطبیق دهند» ؟(..)

بهتر آنست که از آغاز روشن شود که «برای » چه نبرد می کنیم و نه « برعلیه » چه. بهتر آنست که پیش بینی کنیم چگونه سرمایه داری تحت تاثیر الزامات محیط زیستی قرار گرفته و تغییر می یابد تا اینکه فکرکنیم که این محدودیت ها حتما به نابودی آن می انجامند.
@sahatzist
اما قبل از هرچیز، الزام محیط زیستی در زبان اقتصاد به چه معنی است ؟ بعنوان مثال کارخانه های عظیم شیمیائی دره راین(Rhin) ، شرکت باسف (BASF) در لودویگ شافن (Ludwigshafen)، گروه بایر(BAYER) درلورکوزن(Leverkusen) و یا شرکت آکزو(AKZO) در رتردام (Rotterdam) را در نظر بگیرید. هر کدام از این کارخانه های عظیم از مجموعه عوامل زیر تشکیل می شود:
- منابع طبیعی ( آب، هوا و مواد کانی) که تا کنون رایگان به حساب می آمدند چرا که لازم نبود که باز تولید(جایگزین) شوند.
- وسائل تولید ( ماشین آلات، ساختمان)، که سرمایه ثابت ( بخش مستقر آن) به حساب می آیند و به مرور زمان مستهلک شده و باید جایگزین(باز تولید) شوند ، البته در صورت امکان با ابزارهائی قوی تر و پربازده تر که به کارخانه امتیاز بیشتری در مقابل رقیبانش اهدا کنند.
- نیروی کار انسانی که آنهم نیاز به بازتولید دارد( باید تغذیه ، مداوا، مسکن و آموزش کارگران تامین شود) .
@sahatzist
در اقتصاد سرمایه داری، ترکیب این عوامل در روند تولید در جهت یک هدف مسلط قرار دارد: تولید بیشترین سود ممکن( امری که برای موسسه ای که در فکر آینده اش است به معنی داشتن بیشترین توانائی ممکن و در نتیجه سرمایه گذاری و حضور در بازار جهانی است ).