چگونه مبلغ فرهنگ مصرفیِ سرمایه داری شد؟.. به اسم مستضعفین / به کام مستکبرین

#احمدی_نژاد چگونه مبلغ فرهنگ مصرفیِ سرمایه داری شد؟

به اسم مستضعفین / به کام مستکبرین

1: حرفها و شعارها مهم نیست!. این روش هاست که تعیین کننده است. اگر گرد و غبار هیاهو فرو می نشست و از پس مناظرات سال 88 چهره ی اقتصادی و مدیریتی احمد ی نژادِ دوم، پیدا می شد، شاید نظام سرمایه داری که پشت دال های مرکزی گفتمان او رشد کرده بود، هویدا می گشت!.

2: نشد!. خاصیت جنجال و هیاهو همین است! و او خود اگر هیچ نبود، مرد به میدان کشیدن حاشیه ها بود!. او خوب می دانست جامعه ما همواره به دنبال حاشیه هاست!. جامعه ای که سالها بعد به من یکی نشان داد شنیده شدن دردِ متنیِ مردم سیستان و بلوچستان و دیده شدن مستند ماهی ها در سکوت می میرند، امکان پذیر نیست، الا اینکه در حاشیه فوت مرحوم مرتضی پاشایی " جنجالی " در گیرد و دانشجویی با استاد اباذری به فوران احساسات بنشیند و در این میان یکی بپرسد راستی آن فیلم چه بود؟ و مگر ان مستند چه میگفت که اباذری به آن رفرنس داده بود؟

3: احمدی نژاد را من از جنبه غرق شدن رسانه ملی می فهمم!. البته شاید شما هم چون من تا مدتها گمان می کردید پروژه نگه داشتن لولویی به نام احمدی نژاد صرفا سیاست رسانه ای دولت فعلی است تا بتواند او را " هنوز" به عنوان مسبب شرایط بد فعلی در صحنه نگه دارد و با این ترفند بعد ازچهارسال مدیریت کشور، بازهم در جایگاه اپوزسیون و طلبکارشرایط فعلی بنشیند. اما این روزها که حال و احوال تلویزیون را می بینم می فهمم که آنچنان که فکر می کردم هم نبود!.

4: صدا و سیما این روزها در بخش تولید دو مشکل عمده دارد. ابتدا نبود بودجه کافی برای تولیدات جدید و دیگری بازهم نبود بودجه کافی برای استمرار تولیدات قبلی!. اما چرا؟ شاید شما هم گمان کنید علت این امرعدم تمکین دولت در پرداخت پول به تلویزیون است و ریشه هایی نیز در باب تمایل تلویزیون به جریان اصولگراها و تضاد گفتمانی اش با دولت را دال بر این دست تنگی رسانه ملی بدانید. اما وقتی متوجه می شوید به گفته خود مدیران صدا و سیما نود و نه درصد بودجه اختصاص یافته درسال گذشته به این نهاد عریض و طویل پرداخت شده است، و از طرفی دیگر در جریان جیب پاره و وضعیت مندرس تولیدات خاک خورده اش نیز باشید برایتان این سوال مطرح می شود که پس این پولها کجا می رود؟ و چرا باید شرایط تلویزیون ما به جایی بینجامد که با تبلیغ کالا و تهییج مردم به مصرف گرایی و بازی درنظام تبلیغات مصرفی بخواهد پول تولید برنامه عمو پورنگ { و در کنارش هزینه اخبار ساعت 14 } را دربیاورد؟ چرا شرایطش به اینجا می رسد که حتی بین برنامه هایی با محتوای سبک زندگی و ترویج قناعت و ساده زیستی مجبورنیز می شود تبلیغ یخچالهای آنچنانی و پودر لباسشویی بهمانی کند تا چراغش روشن بماند؟

5: بسیار ساده است. یکی از جنجالی ترین اقدامات احمدی نژاد منهدم کردن! سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور بود. این اقدام در همان ایام سر و صدای بسیاری به پا کرد و احمدی نژاد هم البته مرد میدان همین شرایط بود!. او چون دن کیشت وار به جنگ ساختارهای فاسد و زائد آمده بود و هر تخریب اش بیش از صدای نقد فریاد هورا، را به آسمان بلند می کرد.
در نبود سازمان مدیریت و برنامه ریزی که هر گونه استخدام را همراه " حساب و کتاب " و برآورد مالی آن پیش می برد، صدا و سیما که دیگر زیر نظر دولت نبود مانند چند نهاد دیگر به صورت دلبخواه { و حتی به بهانه باز کردن در به روی نیروهای ارزشی! } دست به استخدام های گسترده زد!. این نیرو نیز حقوق ماهیانه می خواهد و حال این حقوق باید از کجا میامد؟ از همان بودجه ای که باید اختصاص پیدا می کرد برای انیمیشن سازی در صبا و مستند سازی در شبکه مستند و فیلمسازی در سیما فیلم!. مع الاسف به تدریج از بودجه تولیدات کاسته و به جیب کارمندان جدید وارد می شد.

6: وقتی مدیریت و نظارت { به اسم مدیریت جهادی } رفت روی هوا باز بدون هیچ مجوزی و هیچ هماهنگی با دولت فعلی و باز به صورت دلبخواه { نه بر اساس تورم، هشت درصد و دوازده درصد یا بیست درصد } ناگهان برای خوش آمد و خاطره سازی و گذاشتن یک خدا بیامرزی، از رفتن جناب ربانی در سال اخر حضورش یک افزایش پنجاه درصدی! حقوق نیز تفقد شد به کارمندان!.

7: حال هر آنچه بودجه برای تولید میاید در شکم نظام بروکراسی صدا و سیما هضم می شود و نعره هل من مزیدش بلند تر و در این شرایط است که تلویزیون برای بقای خود دست به دامان نظام سرمایه و تبلیغ می شود تا از یک سو بر خلاف آرمانهای انقلاب و تفکری مبتنی بر اقتصاد مقاومتی به بهانه تبلیغ محصولات داخل