جایگاه محیط زیست در علوم اجتماعی.. 🖋رویا وزیری. قسمت اول

جایگاه محیط زیست در علوم اجتماعی

🖋رويا وزيري
قسمت اول

منبع پایگاه خبری انسان شناسی و فرهنگ

در نظر بسیاری از افراد و حتی محققان، محیط زیست ربطی به عوامل اجتماعی ندارد و مسائل مربوط به رفتار محیط زیستی را در حیطه روان‌شناسی تشخیص داده‌اند. اما عده‌ای دیگر در نقطه مقابل این نظر قرار گرفته‌اند و مسائل محیط زیست را در چرخه مسائل اجتماعی قرار می‌دهند. مسائل محیط زیستی، چندان تفاوتی با دیگر مسائل اجتماعی مانند: بز‌هکاری، بی‌خانمانی، جرایم جوانان و یا ایدز ندارد. آنچه مهّم است چگونگی پیدایش مسائل بر اثر کنش و واکنش عاملان اجتماعی و روابط قدرتی میان عاملان است.
محیط زیست را نمی‌توان از سایر علوم و حوزه‌های علمی جدا دانست. مسائل محیطی بیش‌تر پیامد کنش یا رفتار اجتماعی انسان هستند. به عنوان مثال دانشمندان پذیرفته‌اند که گرم شدن دمای زمین برآیند انتشار فزاینده کربن توسط انسان‌ها، از طریق تولید و مصرف نیرو (سوخت مواد فسیلی، مانند: زغال، گاز و بنزین برای تولید برق) و شیوه‌های حمل و نقل با اتکا به این گونه سوخت‌های فسیلی است.
@sahatzist
هم زمان در کنار توجه علمی یا نظری، بعد علمی بسیار مهمّی برای اندیشیدن درباره محیط زیست
با توجه به ارتباط آن با جامعه و نظریه‌پردازی در این مورد وجود دارد. این بعد به حل و فصل افزایش کمیت و کیفیت آن مسائل محیطی می‌پردازد که تمام جامعه‌های روی کره زمین، چه در سطح ملی و چه در سطح جهانی با آنها روبه‌رو هستند. گرم‌تر شدن دمای زمین و تغییر آب و هوا، نابودی جنگل‌ها،
بیابان‌گستری، آلودگی، ازمیان رفتن انواع گونه‌های زیستی و کشمکش بر سر فایده‌ها و خطرهای مهندسی ژنتیک و زیست ‌فن‌آوری، در زندگی ما اصطلاحاتی آشنا هستند.
@sahatzist
تاریخچه جامعه‌شناسی محیط زیست

در ابتدا، جامعه‌شناسی به طور سنتی میان انسان و طبیعت تمایز قائل شده بود و تحت تأثیر پیروان اندیشمندانی مانند داروین و دکارت قرار داشت. بازتاب نظریه داروین به نام اصل انواع در سال 1859 موجب تغییراتی در مفهوم طبیعت شد. در اندیشه او، طبیعت ساختاری برای بازنمایاندن وحدت الهی، آرامش و خوشایند انسان نبود، از این رو، تصویری از طبیعت ارائه داد که وجه تنازعی آن، چنگ و دندان خونین را در نظر داشت. هر موجودی برای بقای خود ناچار به مبارزه به منظور افزایش نسبت هندسی خود بود. بر این اساس، هر یک از موجودات در دوره‌ای از زندگی، در چند فصل از سال و یا در فاصله چند نسل باید برای بقاء، مبارزه کنند و صدمه‌های فراوانی متحمل شوند. داروین انسان را در نزاع برای بقا در محیط می‌دید. دکارت نیز اعتقاد داشت که جهان طبیعی از انسان‌ها جدا است و ما فقط باید قوانین خود را بر آن تحمیل و قوانین آن را نیز به منظور تصاحب و تسلط بر آن کشف کنیم.
در اواخر دهه 1960 و اوایل 1970، محیط زیست‌ گرائی (Environmentalism) در عرصه علوم ظاهر شد. در میان دانشمندان علوم اجتماعی، اقتصاددانان و حقوق‌دانان از اولین افرادی بودند که با موضوعات محیط زیستی سروکار داشتند. رشته حقوق، به دلیل وضع قوانین و ضوابط محیط زیست و اقتصاددانان به دلیل ارتباط مسائل محیط زیستی ناشی از دست ساخته‌های انسان که در فعالیت‌های فیزیکی جامعه صنعتی ریشه داشتند، با
محیط زیست ارتباط پیدا کردند. همچنین مسائل ناشی از تولید و مصرف، تهیه و پردازش منابع طبیعی و مانند آنها، توجه اقتصاددانان را به خود جلب کرد. گرچه این مسائل به جامعه‌شناسی صنعتی هم مربوط می‌شود، اما شاخه دیگری از جامعه‌شناسی که در کنار آن بتواند واکنش محافظه‌کارانه نسبت به صنعتی شدن داشته باشد وجود نداشت.
@sahatzist
در نیمه اول دهه 70، روان‌شناسان، تحقیق در مورد آگاهی‌های محیط زیستی و گرایش افراد به مسائل محیط زیستی را آغاز کردند، اما در نیمه دوم دهه هفتاد به طور خاص بر دو حوزه تحقیق در مورد مسائل محیط زیستی متمرکز شدند: تحقیق تجربی بر روی جهت‌گیری‌های ارزشی غیرمادی و تحقیق در مورد جنبش‌های محیط زیستی معاصر که هیچ یک هنوز با عنوان جامعه‌شناسی محیط زیست ظاهر نشده بود. در آن زمان با وجود آنکه جنبش سبز، مهّم‌ترین جنبش نوین اجتماعی بود، اما هنوز برای دانشگاهیان جذابیتی نداشت. حتی برخی از پژوهشگران جامعه‌شناس که به موضوع‌های سبز، علاقه نشان می‌دادند، شاخه جدیدی را با عنوان محیط زیست ایجاد نکردند. ادامه دارد ...
@sahatzist
ساحت زیست