مارکسیسم تاریخی، عامل جهانی تخریب محیط زیست.. منبع: تارنمای فرهنگ امروز

مارکسیسم تاریخی، عامل جهانی تخریب محیط زیست

منبع :تارنمای فرهنگ امروز
قسمت سوم : حکومت مهندسان؛ ایدئولوژی مهندسی
@sahatzist
ایدئولوژی توسعه با ایدئولوژی مهندسی یک پیوند درونی دارد. ایدئولوژی مهندسی که بعداً به منزلت مهندس و شأن مهندس و جایگاه مهندس و بعد حکومت مهندسان هم انجامید، به‌طوری‌که مهندسین به صرف اینکه مهندس هستند گمان کردند که می‌توانند هر مسئله‌ای را حل کنند چون مهندس تفکر سیستمی دارد و مسئله را تشخیص می‌دهد و می‌تواند مسئله را حل کند. در این ایدئولوژی مهندسی محیط مصنوع روزبه‌روز بزرگ‌تر و محیط طبیعی کوچک‌تر می‌شود؛ نمونه‌ی آن توسعه‌ی شهری در تهران است که تحت تأثیر ایدئولوژی مهندسی اتفاق افتاد و در حال حاضر هم در حال اتفاق افتادن است؛ یعنی مهم‌ترین رکن شهرداری معمولاً نهادهای مهندسی و عمرانی آن هستند که بیشترین هزینه‌ها و پول‌ها در آن زمینه خرج می‌شود. این مهندسین ایدئولوژی‌های عجیبی دارند، یکی از آن عدم توجه به آمایش سرزمین است، آمایش سرزمین یعنی انطباق دادن فعالیت‌ها با مقتضیات سرزمین و جغرافیا مثلاً اقتضا می‌کند که صنعتی مثل فولاد یا آهن در کرمان زده بشود یا در اصفهان و یا در جایی که دسترسی بیشتری به آب وجود دارد مثل مناطق جنوبی. ما در مقابل آمایش سرزمین، آرایش سرزمین داریم، از نگاه مهندسی هر تغییری در جغرافیا ممکن است تنها کافی است سازمان برنامه و بودجه پول اختصاص دهد. نگاه مهندسی مبتنی بر نوعی تصمیم‌گرایی است، از نگاه آن‌ها تصمیم می‌گیرم و می‌سازم فقط باید عزم کنیم.
@sahatzist
مسئله‌ی دیگر این است که چرا ما این‌قدر باید نسبت به طبیعت جسور باشیم؟ چرا ما نباید خود را با طبیعت تطبیق دهیم؟ این همان چیزی است که فوکو به‌عنوان اومانیسم و سوژه‌ی انسانی مطرح کرد. فوکو می‌گوید چرا ما باید انسان را مرکز هستی قرار دهیم. ظاهراً انقلاب کپرنیکی هنوز در اندیشه‌ی ما اتفاق نیفتاده، هنوز ما انسان را مرکز و محور زمین قرار می‌دهیم. این نوع نگاه به توسعه دیگر به ارزیابی تأثیر اجتماعی نیاز ندارد، به social impact analysis احتیاج ندارد، از نگاه آن‌ها هر جا لازم باشد می‌توان کوه را شکافت، می‌توان مسیر آب را تغییر داد و ... این روح مهندسی است که با اصالت تکنولوژی همراه است و از نظرش با تکنولوژی هر کاری می‌تواند بکند. این‌ها بدین معنا نیست که من می‌خواهم بگویم مهندسی بد است، مهندسی خلاق‌ترین نوع اندیشه‌ی بشری است، بدون توسعه هم زنده نخواهیم بود.

یک سر توسعه پیوند آن با ایدئولوژی مهندسی بود و یک سر دیگر آن پیوند با اقتصاد و اقتصاددان‌ها، چه چپ و چه راست است. ایدئولوژی اقتصادی اساساً به « cost benefit» تأکید می‌کند که این cost benefit هم معمولاً یک چشم‌انداز کوتاه‌مدت را مورد ارزیابی قرار می‌دهد و سعی می‌کند توجیه اقتصادی برای طرح‌ها فراهم نماید. در این کشور اگر دو توجیه را به همراه داشته باشید هر طرحی اجرا می‌شود؛ توجیه فنی و اقتصادی. اینکه توجیه کنید طرحی از لحاظ فنی امکان‌پذیر است و از لحاظ اقتصادی به صرفه است کفایت می‌کند، فاکتورهای دیگر مورد توجه نیست؛ این همان ایدئولوژی توسعه است که ما هنوز هم مقهور آن هستیم.
@sahatzist
◀️ ایدئولوژی عدالت، توده‌ی مردم و تخریب محیط زیست

این بحث با بحث‌های دکتر نوذری از جهاتی زاویه پیدا می‌کند؛ ایشان فرمودند: «بنابراین رد گم کردن است اگر بگوییم جنگل‌های ما که حافظ آب‌وهوای ما هستند، این جنگل‌ها را کسانی که اطراف جنگل سکنی دارند از بین می‌برند.» اتفاقاً من می‌خواهم در اینجا بیشتر بر روی ملت بحث کنم. گفتیم ایدئولوژی توسعه بیشتر توسط نخبگان سیاسی، ٰفرهنگی و علمی پیش می‌رود، ولی ایدئولوژی عدالت در میان توده‌ی مردم شکل گرفت و جلو رفت. فقط تفکر دکارتی نبود که توسط فروغی به ایران آمد، یک تفکر دیگر تفکر چپ مارکسیستی بود که توسط حزب توده وارد ایران شد و یک نوع عدالت توده‌گرایانه در کشور شکل داد. رکن سوم هم اندیشه‌ی دینی بود که بعد از انقلاب خود را بین نیروهای چپ مذهبی نشان داد. البته باید تأکید کنم برای همه‌ی این مسائلی که مطرح می‌کنم مارکسیسم، عدالت، مذهب و غیره یک کلمه‌ی متعارف هم بگذارید؛ مارکسیسم متعارف، عدالت متعارف، شیعه‌گرایی متعارف، نوسازی متعارف، مهندسی متعارف و ... چون مثلاً شاید شما بگویید که مارکس در سرمایه از کالایی شدن طبیعت نقد می‌کند، یا احادیثی هم در اسلام بیاورید که بگویید این‌گونه نیست و اسلام به طبیعت توجه دارد.
@sahatzist