🌎شکارچی فقرا!.. قسمت اول: جویندگان رای در تله انتظار

🌎شکارچی فقرا !

🔻این مطلب در پرونده محیط زیست نشریه "قلمرو رفاه" نشر یافته و ساحت زیست با اندکی تغییر به بازنشر آن پرداخته است.

🖊ایمان معمار

قسمت اول: جویندگان رای در تله انتظار
@sahatzist

🔸همه ما روزی میمیریم. اما با وجود اینکه به احتمال زیاد از مرگ می ترسیم ، در زندگی روزمره خود، آن را کاملا فراموش می کنیم. دلیل آن این است که مرگ را "دور" و معمولا برای "همسایه" می بینیم. پیوند زدن "امر دور"_ به لحاظ زمانی و مکانی_ به "زندگی روزمره" کار مشکلی است به خصوص اگر امر دور "تغییر اقلیم" باشد. تغییر اقلیم حتی از مرگ دورتر به نظر می رسد و درنتیجه پیوند زدن آن به «سیاست روزمره» کار مشکل تری نیز هست، مضاف بر این که اینکه در کشوری چون ایران دگرگونی های بی سابقه آب و هوائی پدیده نسبتا جدید و ناشناخته ای به حساب می آید و ادبیات آن هنوز در بین بدنه جامعه فراگیر نشده است.

🔸دلایل عدم اقبال جامعه و نخبگان سیاسی به پدیده تغییر اقلیم از نو بودن و «ابهام آمیز بودن» آن گرفته تا عواملی چون نبود اجماع علمی، متناسب نبودن هزینه ها و دست آوردها در برابر آن و ... بسیار مفصل و خارج از هدف این نوشتار است اما باید توجه داشت که تغییر اقلیم یک مسئله "انتزاعی" و جهانی است و حتی در کشورهایی با سابقه دیرین احزاب سبز، فعالیت های زیست محیطی عموما از مسائلی چون آلودگی و زباله ها، محصولات تراریخته، حیات وحش و..از این دست انرژی می گیرند. این امر باعث شده تا مسائل "انضمامی" تری چون فقر و بیکاری هدف های بهتری برای سیاستمداران جویای رای باشد. "جویندگان رای" حتی اگر واقعا نگران تغییر اقلیم در ابعاد محلی و جهانی باشند تا نتوانند آن را هوشمندانه با زنجیره ای بسیار کوتاه و قابل فهم، به منافع اقتصادی رای دهنگان متصل کنند نخواهند توانست پا به عرصه سیاست گذاری بگذارند؛ اتفاقی که تاکنون دست کم در ایران شاهدش نبوده ایم.
@sahatzist
🔸واضع و مجری و ناظر قانون نه تنها علاقه و اشتیاق بلکه درک درستی از پیامدهای تغییر اقلیم ندارند و نمی دانند سیاست گذاری و نظارت برآن وقتی قرار است از دریچه تغییرات آب و هوایی نگریسته شود دچار چه اشکال جدیدی می‌شوند و این اشکال نوین چه پیامدهایی ممکن است داشته باشند. به عبارتی نخبگان حکومتی دچار «بی سوادی تغییر اقلیمی» اند و جامعه دانشگاهی و علمی نیز از یک طرف به علت عمر کوتاه این دانش و از طرف دیگر به علت تصلب سیاسی در حلقه های قدرت و نبود پدیده گردش نخبگان نتوانسته حتی در حد «مشاورتغییر اقلیمی» نخبگان حکومتی ظاهر شود، چه برسد به آنکه خود جزئی از آنان شود.

🔸بحران منابع آبی ایران همچون مشتی که نمونه خروار باشد، بازنمایی خوبی از مواجه سیاست گذاران با تغییرات آب و هوایی به حساب می آید. افزایش نرخ فقر، بیکاری، اعتیاد، آسیب های اجتماعی همچون طلاق و اعتیاد، مهاجرت های گسترده و ...ناشی از خشکسالی، نشان دهنده آمادگی ناکافی و ناکارامدی حکمرانانی برای رویارویی با برادر بزرگتر خشکسالی یعنی تغییراقلیم است. حکمرانان حتی اگر کارآمد باشند و به خطرات تغییر اقلیم واقف ، همین که در معرض کمبود بودجه قرار می گیرند در "تله انتظار" خواهند افتاد. به این معنی که آنها ترجیح می دهند تا ابتدا حادثه و فاجعه ای اتفاق بفتد و سپس به فکر کاهش تلفات و کم کردن تبعات آن باشند، _اگر چنین چیزی ممکن باشد_. علاوه بر این سنگین بودن نهادهای حکمرانی در کشوری چون ایران باعث عدم انعطاف پذیری آنان در برابر پدیده های نوظهور شده و امکان هرگونه تصمیم گیری مبتنی بر نوآوری را سلب می کند.

🔸اما سیاست گذاران چه گونه می توانند آسیب های اجتماعی تغییر اقلیم را به حداقل برسانند؟

🔸آسیب پذیری را به صورت خلاصه می توان «حساسیت گروه، جمعیت، سیستم یا مکان خاصی در برابر صدمه ناشی از خطر»دانست. آسیب پذیری اجتماعی نیز بر آن دسته از «عوامل اجتماعی و اقتصادی یا جمعیت شناختی متمرکز است که می توانند تاثیرات منفی وقایع خطرناک بر جمعیت های محلی را افزایش دهند.» در حوزه آسیب پذیری اجتماعی مهم شناسایی افراد در معرض خطر و تخمین صدمه های وارده احتمالی به آنان است.آسیب پذیری را می توان معادل "شکنندگی" دانست. همان طور که هر جسمی هرچه شکننده تر باشد آسیب پذیرتر است، جوامع نیز چنین اند. با توجه به توصیف ذکر شده راه حل مقابله با آسیب پذیری طبیعتا نمی تواند چیزی جز افزایش "انعطاف پذیری" یا