🔴نیشکر هفت تپه و فعالین محیط زیست!. چرا این وضعیت پیچیده است؟

🔴نیشکر هفت تپه و فعالین محیط زیست!
@sahatzist
اعتراض مسالمت آمیز کارگران نیشکر هفت تپه و سایر کارخانه هایی چون فولاد خوزستان یک فعال محیط زیست را در وضعیت پیچیده ای قرار می دهد. چرا این وضعیت پیچیده است؟

1️⃣کارگران هفت تپه "زبان" اعتراض دارند. آنها می توانند صدای اعتراض خود را به گوش رسانه های مستقل برسانند. اما طبیعت "زبان" ندارد. نیشکر هفت تپه یکی از آلوده کننده ترین صنایع خوزستان است و پساب آن تاثیرات غیرقابل جبرانی بر کیفیت آب های سطحی و زیرزمینی گذاشته است. مقالات متعددی در این باره به چاپ رسیده و هشدارهای بی شماری داده شده. با توجه به اینکه این مجموعه صنعتی عملا ورشکسته حساب میشود و تسویه پساب های نیشکر نیز فرآیندی هزینه بر است به هیچ وجه نمی توان انتظار داشت تا در صورت برآورده شدن خواسته های کارگران مبنی بر دادن حقوق معوقه و بازگشت مدیریت به بخش دولتی شاهد کاهش صدمات نیشکر هفت به محیط زیست باشیم.( اساسا خواسته های کارگران دست کم در این مرحله نیز به هیچ وجه رنگ و بوی محیط زیستی ندارد.)
اولریش بک معتقد است که مسائل محیط زیستی منجر به "شکل گیری الگوهای جدیدی از اتحاد و تفرقه میشود" به این معنی که ممکن است اتحاد سنتی بین محیط زیست گرایان و کارگران به دلیل توافق کارگران و کارفرمایان برای ادامه کار یک صنعت آلوده کننده بر هم بخورد. این امر در ایران امروز به نظر اجتناب ناپذیر می آید زیرا در شرایطی که بحران اقتصادی به اوج خود رسیده است ، کنشگران اقتصادی بی قدرت همواره مجبورند برای بقای خود از فناوری های آلاینده حمایت کنند. حالا در چنین شرایطی یک فعال محیط زیستی باید از طبیعت بی زبان دفاع کند یا کارگران معترض؟

2️⃣سرمایه داری به دنبال بیشترین سود است. برای رسیدن به این هدف هیچ خط قرمزی وجود ندارد. برای سرمایه داری فرق نمی کند که حداکثر سود ممکن باعث ضایع شدن حق کارگران یا محیط زیست می شود یا نه؟
طبیعت برای سرمایه داری هم انبار مواد خام است و هم آشغال دانی دپوی زباله.(تصور کنید که کسی مستراح شما را کنار اجاق غذا قراردهد) کارگران نیز برای سرمایه داری "نیروی کار" اند و نه انسان. این نیروی کار در صورت به صرفه نبودن به راحتی با نیروی ماشین جابه جا می شود. تحلیل های سوسیالیستی فراوانی وجود دارد که چه گونه سرمایه داری به کارگر و طبیعت به عنوان یک کالای قابل مصرف نگاه می کند. به دلیل وجود این دشمن مشترک مدافعان طبیعت و حقوق کارگران بهانه خوبی برای اتحاد دارند. کسانی چون نائومی کلاین معتقدند اصولا :"مقاومت در برابر نئولیبرالیسم جز اتحاد محیط زیست گرایان و فعالین کارگری و مدافعان حقوق زنان و مخالفان تبعیض جنسیتی و سایرگروهای اقلیت ممکن نیست. فعالیت جزیره ای هر کدام از این معترضان به هیچ نتیجه ای نخواهد رسید."

3️⃣با این تفاسیر به نظر می رسد نمی توان یک محیط زیست گرا بود و عین حال حامی حقوق کارگران و سایر اقلیت ها نبود . دشمن مشترک چنان قوی است که جز با اتحاد نمی توان آن را شکست داد. اما آیا این نسخه برای ایران هم جواب می دهد؟

یک تفاوت اساسی بین سرمایه داری اصیل و هوشمند غربی و سرمایه داری رانتی و عقب افتاده وطنی وجود دارد و آن بحث کارآمدی است. سرمایه دای غربی بر اساس کارآمدی و عقلانیت ابزاری بنا شده و می تواند به خوبی دشمنانش را فریب دهد. این سرمایه داری پسماندهای صنعت خود را در بشکه های بسیار شیک و تمیز به چین و سایر کشورهای شرق می فرستد و معمولا با اتخاذ سیاست های رفاهی مانع از این می شود که کارگرانش به مرحله خودسوزی برسند.
اما سرمایه داری مبتنی بر "ژن خوب" و و زد و بندهای سیاسی ما خرفت تر از این است که بتواند تصمیمات درست حتی برای افزایش منافع خود بگیرد. این سرمایه داری چون بر خلاف مدل غربی اصیل نیست هدف بلند مدت ندارد و سعی دارد در کوتاه مدت ثروت هنگفتی به جیب بزند و برود. برای او اهمیتی ندارد که همه رسانه های نسبت به خطرات عدم تسویه پسماندهای نیشکر هشدار می دهند زیرا او به کسی پاسخ گو نیست و نهادهایی که می بایست او را بازخواست کنند خود درگیر ناکارامدی و فسادند.
سرمایه داری وطنی، هم به دلیل مطالبه سودحداکثری به بهای قربانی کردن طبیعت و کارگران و هم از این جهت که محیط زیست و کارگران هردو از قبل عدم وجود شفافیت های تصمیم گیری و فسادهای گسترده ساختاری ضربه می خورند، دشمن مشترک تلقی میشود. گویا یک محیط زیست گرای ایرانی نمی تواند چشم خود را بر روی فعالین کارگری ببندد حتی اگر این کارگز متعلق به صنعتی آلاینده باشد.
@