«در دیوارهای ارگی قدیمی جنازه ۶۸ بچه پیدا شده است، دلیل دفن بچه‌ها در دیوار مشخص نیست، سرباز نگهبان ارگ خوابی می‌بیند؛ سدی ساخته م

"در دیوارهای ارگی قدیمی جنازه ۶۸ بچه پیدا شده است، دلیل دفن بچه‌ها در دیوار مشخص نیست، سرباز نگهبان ارگ خوابی می‌بیند؛ سدی ساخته می‌شود، آب و برق روستاییان پشت سد را قطع می‌کنند تا خانه‌هایشان را رها کنند و آب بالاتر می‌آید؛ دختری در دره ارواح گم شده است. یک وکیل، یک شکارچی، و یک باستان‌شناس می‌گویند از سرنوشت او اطلاع دارند؛ جاده‌ای از میان جنگلی می‌گذرد، کامیونی با ماده پلنگی که از جاده می‌گذشته تصادف می‌کند. سینه‌ی پلنگ شیر داشته است، گروهی به جستجوی توله‌پلنگ‌های احتمالی راهی می‌شوند؛ آخرین اسپهبد کوه‌های رویال، زمانی که با فریب از سربازان دشمن شکست می‌خورد، همسر و فرزندانش را در غاری پنهان می‌کند و برای گرد آوردن سپاه دور می‌شود، سپاه دشمن غار را محاصره می‌کند، پیکی در میان سپاهیان دشمن هست..."
این جملات حال و هوای کتاب«اینجا خانه من است» نوشته مسعود بربر را نشان می دهد.
نویسنده در این مجموعه داستانی به طرح دغدغه های محیط زیستی خویش در قالب داستان پرداخته است.
@sahatzist
این کتاب را نشر آمه منتشر کرده است که به نظر منتقدان انتخاب سوژه‌های بکر و تازه، طرح چالش‌های محیط زیستی، انتخاب شخصیت‌هایی از بافت‌های مختلف فرهنگی در کشور و محدود نبودن به کافه‌ها و آپارتمان‌ها از ویژگی‌های این مجموعه به شمار می‌رود.
@sahatzist
#معرفی_کتاب
#ادبیات_و_محیط_زیست
#داستان
http://s4.img7.ir/KXeF7.jpg