🎈دولت توهم‌آفرین، مردم خیال‌پرداز، مسائل پابرجا!. (سروش طالبی اسکندری)

🎈دولت توهم‌آفرین، مردم خیال‌پرداز، مسائل پابرجا!
(سروش طالبی اسکندری)

🖱برای دید و بازدید نوروز به روستایمان، اسکندری، در غرب استان اصفهان آمده‌ام. امسال وضعیت بارندگی به شکل کم سابقه‌ای بد بوده است و همه از آینده سال زراعی نگران و ناامید هستند و در مورد آن صحبت می‌کنند. بحث دو نفر توجهم را جلب می‌کند. اخباری در ارتباط با طرح بارورسازی ابرها شنیده‌اند و با یکدیگر می‌گویند دولت قرار است ابرها را بارور بکند و بارندگی افزایش پیدا بکند. با هم، دانسته‌های هواشناسی‌شان را تبادل می‌کنند که اکنون وضعیت بارش ایران به فلان شکل است و مناطق غربی‌تر بیشتر باران می‌بارد و ابرهای اینجا بی‌جان هستند؛ ولی اگر بارور بشوند چه عالی می‌شود و بارندگی ما هم زیاد خواهد شد.

🖱می‌دانم که این طرح‌ها هیچ دردی از بیماری حکمرانی آب ایران را (و همچنین اسکندری را) حل نمی‌کند، همان‌گونه که این کار در هیچ جای دنیا برای مواجهه با مساله کمبود آب نتیجه نداشته است. به یاد می‌آورم که حدود 15 سال پیش چنین بحثی در ارتباط با افتتاح تونل چشمه لنگان و انتقال آب آن به رودخانه اسکندری بین مردم جریان داشت و همه خوشحال بودند که وقتی این کار انجام بشود همه مشکلات کم آبی حل می‌شود و دیگر نگرانی از آب نخواهیم داشت.

🖱از آن دو نفر می‌پرسم مگر آب چشمه لنگان نمی‌آید که همچنان مشکل دارید؟ اطلاعاتشان دقیق نیست و یکی از آنها می‌گوید نه؛ هنوز این پروژه تکمیل نشده و آبی نمی‌آید. البته خودم می‌دانم که آب چشمه لنگان از سال 86 به رودخانه اسکندری وارد شده است. ولی با اضافه شدن این منبع آبی جدید، توسعه کشاورزی و مصارف آب نیز افزایش یافته به طوری که آبی که دولت وعده داده بود بخشی از مشکل زاینده‌رود و تالاب گاوخونی را حل می‌کند، در سرشاخه تماما مصرف میشود. یکی از تبعات این طرحِ پر هزینه این بوده است که مشکل آب در اسکندریِ امروز، خیلی جدی‌تر از 12 سال پیش است.

🖱با خودم فکر می‌کنم دولت‌ها شکل گرفته‌اند تا اموری در جهت منفعت عمومی را که به صورت طبیعی به دست جامعه انجام نمی‌گیرد (و اصطلاحا شکست بازار رخ می‌دهد) حل و فصل بکنند. اما ظاهرا گاهی عکس آن اتفاق می‌افتد و دولت، خود مانع شکل‌گیری منفعت‌هایی برای جامعه (که ممکن است مردم به شکل طبیعی به سمتش بروند) می‌شود!

🖱شاید اگر در چند دهه گذشته، که مسالۀ آب در ایران روز به روز گسترده‌تر شده است، دولت تنها یک کار میکرد و آن اینکه توهمات خود از راه‌حل مساله را به مردم بیچاره منتقل نمی‌کرد، چه بسا مردم خودشان تصمیم می‌گرفتند با یکدیگر در مورد حل مساله‌شان تدبیری بیاندیشند و خرد جمعی آنها کمک می‌کرد تا راهکاری برای حل مشکلاتشان پیدا بکنند. اما اکنون با هر شعار پوچ هر مدیر دولتی، این تصور ایجاد می‌شود که فلان معجزه دولت قرار است مشکلات را یک شبه حل بکند و همین موضوع، انتخابِ راه واقعی درمان را (که همراه با پذیرش درد و ریاضت است) از فکرها دور می‌کند؛ و این می‌شود که دولت توهم آفرین، مساله‌ای را که حل نمی‌کند هیچ، مردم را هم دچار خیال‌پردازی می‌کند.

🖱اگرچه به طور کلی، تجربه به مردم نشان داده است که چندان نمی‌توان به مسئولین و وعده‌هایشان دل بست (مهم نیست دولت چندم و چندم باشد) ولی برداشتی که در اذهان جامعه ایجاد شده این است که واقعا راه‌حل‌هایی معجزه‌گونه وجود دارد که در آینده قرار است مشکلات را حل بکند و تنها چیزی که موجب عملی نشدن این معجزه‌ها شده است، بی‌دغدغگی و به فکر جیب یا میز و صندلی بودن مسئولین است.

🖱قویا معتقدم که شکل‌گیری این تصور عمومی در ذهن مردم، نهایتا باعث خواهد شد که حتی اگر روزی روزگاری، دولت وعده‌های پوشالی‌اش را کنار گذاشت و به دنبال جلب مشارکت واقعی مردم برای حل واقعی مسائل رفت، با جامعه‌ای طرف شود که «درک خیال‌پردازانه»‌اش از توسعه و «بی‌اعتمادی‌»اش به دولت، تبدیل به یک باور عمیق شده باشد؛ و در آن شرایط، شاید دیگر هیچ کاری نتوان کرد.

کافه استراتژی
@cafe_strategy
https://goo.gl/zLr8tn