روی کرد نظری به مفهوم اکوفمنیسم.. نویسندگان: دکتر حلیمه عنایت، حیدر فتح‌زاده

روی کرد نظری به مفهوم اکوفمنیسم

این مطلب تلخیصی است از مقاله ای به همین نام که در مجله مطالعات جامعه شناسی دوره 2، شماره 5، زمستان 1388نشر یافته است.
نویسندگان: دکتر حلیمه عنایت، حیدر فتح‌زاده
@sahatzist
قسمت چهارم: سیر تحول نظری

✅علیرغم این که ارائه یک تیپولوژی منسجم از اکوفمینیسم کاری سخت و ناممکن است اما پلم وود(1992) دو شاخه اصلی اکوفمینیسم را تحت عنوان اکوفمینیسم فرهنگی و اجتماعی مطرح می‌نماید که تفاوت دو گرایش به نحوه نگرش آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به ارتباط بین دو مفهوم زن و طبیعت بر می‌‌‌‌‌‌‌‌گردد.

1️⃣اکوفمینیسم فرهنگی تمایل دارد زن و طبیعت را در پیوند با همدیگر مطرح نماید زیرا معتقد است زنان با توجه به ویژگی‌هایی که دارند از نظر شناختی فهم ویژه‌تری نسبت به طبیعت در مقایسه با مردان دارند.

🔸مدعای اصلی اکوفمینیست‌های فرهنگی این است این دیدگاه دارای ارتباطی تنگاتنگ با ضروریات زندگی بشری است و زنان دارای تجربیات بیش‌تری در مقایسه با مردان برای درک بهتر این دیدگاه نظری هستند و در بین زنان نیز، زنان کارگر کشورهای جنوب که برای تداوم حیات خود و کسب حداقل‌های زندگی درگیر مبارزه‌ای تمام عیار هستند درک بهتری از این دیدگاه می‌توانند داشته باشند در مقایسه با زنان شهری طبقه متوسط و نیز مردان در کشورهای شمال‌.
از سوی دیگر این دیدگاه دارای فراگیری بیش‌تری در مقایسه با سایر نحله‌های فمینیستی است چرا که مردان و زنان هر دو دارای بدن‌هایی هستند که به وسیله آلودگی‌های ناشی از فعالیت‌های صنعتی دچار آسیب می‌شوند.

🔸اکوفمینیسم فرهنگی طبیعت را نیز مقوله‏اى فمینیستى می‌داند. درختان، جنگل‏ها و جنگل‌بانى مقولاتى فمینیستى هستند زیرا دارای ذاتی مشابه با زنان هستند چرا که هر دو قدرت باروری دارند و نوعی تولید کننده محسوب می‌شوند که انسان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها در دامن آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها پرورش می یابند و این تفکر بیش‌تر از فرهنگ غربی در زمینه «مادر انگاری زمین» وام گرفته شده است.

🔸از نظر اکوفمینیست‌ها هر چه زنان به طبیعت وابسته‌تر باشند و به آن نزدیک‌تر باشند، درک بهتری از اکوفمینیسم پیدا می‌کنند. براى اثبات آن مى‏توان به جنبه‏هایى اشاره کرد که نخستین آن در کشورهاى در حال توسعه است که زنان بیش‌تر از مردان به درختان و محصولات جنگلى وابسته‏اند.

🔸پنج عنصر اساسى اقتصاد خانوارهاى این مناطق، از درختان تأمین مى‏شود: غذا، سوخت، علوفه، مصالح خانه‏دارى، از قبیل مصالح ساختمانى، وسایل آشپزخانه، رنگ و داروهاى گیاهى و درآمد.

🔸در جنبه دوم، زنان از تخریب محیط‌زیست و کاهش منابع جنگل متضرر مى‏شوند. زیرا زنان‏اند که باید راه بیش‌ترى را براى یافتن هیزم و علوفه طى کنند و دوباره همین راه را با بار سنگین‌شان بازگردند.

🔸 آب نیز از مقولات اکوفمینیستى است. بیش‌تر زنان و کودکان در نیمکره شمالى وظیفه تهیه آب را بر عهده دارند. با کاهش منابع طبیعى آب، زنان ناچارند مسافت طولانى‏ترى را براى تهیه آن طى کنند. از آن‌جا که زنان و کودکان بیش‌ترین مصرف کنندگان آب خانگى هستند، بیش‌تر در معرض آب‏هاى آلوده‏اند و هدف اصلى انواع بیمارى‏هاى ناشى از مصرف آب‏هاى آلوده قرار مى‏گیرند.
@sahatzist
2️⃣در حالی‌که اکوفمینیسم فرهنگی بیش‌تر بر هم ذات پنداری دو عنصر زن و طبیعت و پیوند این دو در قالب ویژگی‌های ذاتی و فیزیکی مشترک تاکید دارد، اکوفمینیسم اجتماعی به روابط زنان با طبیعت ماهیتی تاریخی می‌بخشد و ریشه فرودستی زنان و طبیعت در مقابل مردان را در فلسفه یونان باستان می‌داند، جایی که افراد بر مبنای رنگ، نژاد و جنسیت طبقه‌بندی شدند و این طبقه‌بندی ماهیتی ایدئولوژیک به خود گرفته و در ساختار شبکه اجتماعی و در روابط بین فردی نهادینه شد.

🔸اکوفمینیسم اجتماعی با چنین زیربنای نظری توانسته است تحلیل مناسبی از روابط قدرت و فرادستی و فرودستی ناشی از آن را در سطح جامعه ارائه نماید. هم‌چنین این دیدگاه توانسته است از تقلیل‌گرایی اکوفمینسم فرهنگی در زمینه هم ذات انگاری زنان با طبیعت که به محدودیت دامنه نظری این دیدگاه انجامیده است خود را رها سازد.

🔸صرف‌نظر از نحله‌های متعدد اکوفمینیستی، تمام اکوفمینیست­ها در مساله اخلاق مراقبت از محیط که مبتنی بر کار و موقعیت اجتماعی زنان است اشتراک نظر دارند. اما در استراتژی­های‌شان برای تغییر متفاوتند. اکوفمینیست‌های لیبرال به کار درون ساختارهای موجود و دولتی گرایش دارند آن هم توسط تغییر قوانین. اکوفمین