مارکسیسم تاریخی، عامل جهانی تخریب محیط زیست.. منبع: تارنمای فرهنگ امروز

مارکسیسم تاریخی، عامل جهانی تخریب محیط زیست

منبع :تارنمای فرهنگ امروز
قسمت دوم : ایدئولوژی توسعه، نخبگان و تخریب محیط زیست
@sahatzist
برای توضیح این نظام باید به یک وضعیت نوستالژیک مراجعه کنیم، وضعیت نوستالژیکی که در وضعیت premodern (پیشامدرن) که طبیعت و فرهنگ در یک تعادل و توازنی به سر می‌برند؛ شاید این وضعیت کمی ایدئال باشد اما قابل تصور است. ما شرایطی را داشتیم که دو مقوله‌ی طبیعت و فرهنگ از هم تمایزی نداشتند و بین این‌ها شکاف هستی‌شناختی وجود نداشت، وضعیتی بود که در آن انسان نوعی همدلی نسبت به طبیعت داشت و بین خود و طبیعت شکاف عظیمی را ایجاد نکرده بود؛ اینکه سبک لباسش چه باشد کاملاً منطبق بر طبیعت بود، اینکه نوع مسکن چه ویژگی‌هایی داشته باشد از وضعیت طبیعی تبعیت می‌کرد. در ایران چه پیش از اسلام و چه پس از آن، اهمیت عناصر طبیعی خود را در آداب‌ورسوم نشان می‌داد، به‌نحوی یک اعتقادی به چهار عنصر باد، آب، خاک و هوا وجود داشت، این عناصر اربعه همان عناصری هستند که در حال حاضر دچار بحران شده است؛ بنابراین رابطه‌ی پایداری بین طبیعت و فرهنگ وجود دارد، این رابطه‌ی پایدار کجا می‌شکند؟ جایی که تکنولوژی نوین وارد می‌شود. اینکه من می‌گویم ممکن است وضعیتی نوستالژیک باشد ممکن است مقداری تحلیل شبه‌هایدگری هم باشد، اما من در این سطح شبه‌هایدگری آن متوقف نمی‌شوم.
@sahatzist
من در این بحث بر روی بحران آب تکیه می‌کنم. بحران آب در ایران موقعی به وجود آمد که فناوری جدیدی به نام حفر چاه عمیق وارد جامعه شد و به تعبیر جلال آل‌احمد صدای موتور آب به نبض آبادی تبدیل می‌شود. اینجا جایی است که ما نوعی ناپایداری در توازن بین طبیعت و فرهنگ را تجربه می‌کنیم، در همه‌ی کشورهای جهان هم این وضعیت وجود دارد؛ یعنی این تعادل با وجود تکنولوژی به هم می‌خورد و یک نوع شکاف هستی‌شناختی ایجاد می‌شود. در وضعیت پیشین، طبیعت خود عرضه‌کننده‌ی آب بود، باران بود، برف بود، رود بود، دریاچه بود، کوه بود، چشمه بود، این‌ها آب را عرضه می‌کردند و از آن طرف هم نظام‌های فرهنگ مبنایی بود که می‌توانست از این‌ها بهره‌برداری بکند و آب را مصرف کند و یک نوع تقاضا را سازمان‌دهی فرهنگی بکند. ما نظام‌های بهره‌برداری و آبیاری و دانش و تکنولوژی‌های بومی را داریم که می‌توانیم از آب استفاده بکنیم، مثل کاریز، گاو چاه *و مواردی مثل این که یک نوع فناوری فرهنگی است که به‌صورت طبیعی ایجاد شده و مسئله‌ی کمبود آب را حل می‌کنند؛ منتها نوعی ناپایداری در توازن بین طبیعت و فرهنگ با ورود تکنولوژی ایجاد شد، آدم‌ها تلاش کردند نظام‌های فکری بسازند که بتوانند با این وضعیت نامتعادل مواجه شوند و مشکلات خود را حل کنند.
@sahatzist
اگر بخواهیم ایدئولوژی توسعه را در گروه‌های اجتماعی دنبال کنیم، باید گفت توسعه بیشتر از سوی نخبگان اجتماعی و سیاسی دنبال می‌شود. ایدئولوژی توسعه مقداری با علوم تجربی و مهندسی سروکار دارد و مقداری هم با دانش اجتماعی و انسانی؛ مثلاً آنجا که فردی فلسفه‌ای را وارد می‌کند -مثل کاری که فروغی در روش کاربرد عقل انجام داد و یک نوع خرد و عقلانیت دکارتی را در جامعه ایران مطرح کرد. این خرد دکارتی به یک معنا قرار است زیربنای توسعه شود و به توسعه شکل دهد- و یا ممکن است در حوزه‌ی علوم اجتماعی نگاه مهندسی اجتماعی هم وجود داشته باشد و به‌عنوان دانش پشتیبان عمل کند. در ایران بعد از مشروطه نخبگان به دنبال این مقوله هستند. در ایدئولوژی توسعه یک نوع شیفتگی نسبت به تکنولوژی را احساس می‌کنیم، یک نوع قائل شدن کارکردهای رفاهی و آزادی‌بخش برای خود تکنولوژی که به یک نوع تکنوفیلیا می‌انجامد. به دنبال آن سیاست نوسازی که الگوی توسعه‌ی فنی و اقتصادی است در کشور شکل پیدا می‌کند و تا اندازه‌ای هم هدفش این است که از امر توسعه سیاست‌زدایی بکند و امر سیاسی را تبدیل به امر فنی بکند که مبتنی بر خرد ابزاری و همچنین مبتنی بر نظام بروکراسی دولتی است (از بالا به پایین).
@sahatzist
*گاو چاه: نوعی تکنولوژی سنتی است که از نیروی گاو برای بالا کشیدن آب از چاه در مصارف بیشتر از نیاز عرف استفاده می شده است.

#قانعی_راد
#مارکسیسم
http://s3.img7.ir/inUBM.jpg