محیط زیست نیازمند نظریه پردازی است. نشرو بازنشر مطالب در این کانال به معنای تایید آن ها نیست. صفحه ما در اینستاگرام https://instagram.com/sahat_zist?utm_source=ig_profile_share&igshid=oiuzhhz712pw تماس و پیشنهادات: @sahatzistadmin @AnooshehZahra
اخلاق زمین. مطلب یکی از فصلهای مهم کتاب «سالنامهی یک شهرستان شنی» نوشتهی «آلدو لئوپولد» است
اخلاق زمین
@sahatzist
این مطلب یکی از فصلهای مهم کتاب «سالنامهی یک شهرستان شنی» نوشتهی «آلدو لئوپولد» است. این نوشته بعد از گذشت بیش از نیم قرن که از زمانِ نگارشِ آن میگذرد، در شمار تأثیرگذارترین مطالب نوشته شده در حوزهی حفاظت از محیطِ زیست است.
منبع :مجله اینترنتی یوتوپیا
ترجمه: روزبه فیض
قسمت هفتم : هرمِ زمین
@sahatzist
زمین فقط خاک نیست، بلکه چشمهای از انرژی است که در مدارهایی از جنسِ خاکها، گیاهان و جانوران جریان مییابد. زنجیرههای غذایی و شریانهای زنده، انرژی را به سمتِ بالا هدایت میکنند؛ در حالی که مرگ و زوال آنرا به خاک باز بر میگرداند. این یک مدارِ بسته نیست؛ بخشی از این انرژی در محیط منتشر شده و به هدر میرود؛ مقداری انرژیِ جدید از هوا جذب میشود؛ و مقداری انرژی در خاکها، توربها و جنگلهای کهنسال ذخیره میشود. با این حال این مدار پایا و متوازن باقی میماند؛ مثلِ یک حسابِ پسانداز که موجودی آن ثابت بماند یا آرام آرام زیاد شود. آب در جریانِ خود در سراشیبِ تپه مقداری از خاک را میشوید، اما این مقدار معمولاً ناچیز است و با فرایندِ پوسیدنِ سنگها و تشکیلِ خاکِ جدید جبران میشود. خاکِ شسته شده در اقیانوسها ذخیره میشود و با گذشتِ زمانهای دراز مجدداً به صورتِ زمینهای جدید و هرمهای جدیدِ حیاتی ظهور مییابد.
@sahatzist
سرعت و خصوصیتِ جریانِ رو به بالای انرژی، به ساختارهای پیچیدهی اجتماعِ گیاهی و جانوری وابسته است، به همان شکل که بالا رفتن شیرهی درخت وابسته به ساختارِ پیچیدهی سلولیاش است. بدونِ این پیچیدگی، گردشِ عادیِ انرژی رخ نخواهد داد. ساختار، به معنایِ تعداد و همچنین نوع و کارکردِ تکتکِ گونههای مختلفِ یک مجموعهی زیستی است. این وابستگیِ متقابل بینِ «ساختارهای پیچیدهی زمین» و «عملکردِ روانِ آن به مثابهِ یک واحدِ انرژی»، از خصوصیتهای اصلی آن محسوب میشود.
وقتی تغییری در یکی از بخشهای این مدار رخ میدهد، بخشهای متعددِ دیگری باید خود را با آن تطبیق دهند. تغییرات لزوماً مسیرِ جریانِ انرژی را مسدود یا منحرف نمیکنند؛ فرگشت مجموعهی بیپایانی از تغییرهای خودانگیخته است. نتیجهی همهی این تغییرات توسعهی مکانیسمِ جریان یافتنِ انرژی و طولانیتر شدنِ مدارِ جریانِ آن بوده است. اما تغییراتِ فرگشتی معمولاً آهسته و محلی هستند. اختراعِ ابزار توسطِ انسان به او اجازه داده است که تغییراتی ایجاد کند که از نظر میزانِ اعمالِ خشونت، سرعت و مقیاس بیسابقهاند.
@sahatzist
یکی از این تغییرات به ترکیبِ «گیاهان و جانوران» مربوط میشود. در اثرِ دخالتهای رادیکالِ انسان، شکارچیانِ بزرگتر از بالایِ هرم حذف میشوند و برایِ اولین بار در تاریخ، زنجیرههای غذایی کوتاهتر میشوند (به جای طولانیتر شدن). گونههای اهلی شده که از سرزمینهای دیگر آورده شدهاند جایگزینِ گونههای وحشی میشوند و گونههای وحشی به زیستبومهای دیگر منتقل میشوند. فرایندِ گسترشِ دامنهی جابهجایی جانوران و گیاهان به سراسرِ جهان باعث میشود که بعضی گونهها به صورتِ آفت و بیماری از کنترل خارج شوند، در حالی که برخی دیگر منقرض میگردند. این نوع عوارض اغلب به صورتِ غیرمنتظره و غیرِ قابلِ پیشبینی رخ میدهند و معمولاً به معنای بازآراییهای ناچیز و غیرِ قابلِ مشاهده در ساختارِ مجموعهی زیستی هستند. میتوان گفت که علومِ کشاورزی عمدتاً مسابقهی بینِ ظهورِ آفتهای جدید و ظهورِ تکنیکهای جدید برای مهارِ آنها است.
دخالتهای انسان منجرِ به تغییر شیوهی جریانِ انرژی از طریقِ گیاهان و جانوران و بازگشتِ آن به خاک نیز میشود. باروَری، تواناییِ خاک در دریافت، ذخیرهسازی و آزادسازیِ انرژی است. کشاورزی میتواند منجر به برداشتِ اضافه از خاک یا جابهجا کردنِ افراطیِ گونههای اهلی به جایِ گونههای وحشی در قسمتهای سطحی و فوقانیِ خاک شود. در نتیجه کشاورزی مسیرِ جریانِ انرژی را منحرف میکند یا منجر به تخلیهی ذخیرهی انرژی در خاک میگردد. خاکهایی که از انرژی و موادِ آلیِ قوامدهنده تهی شدهاند، سریعتر شسته میشوند و فرصتِ باززایی ندارند. به این فرایندِ فرسایشِ خاک میگویند.
آبها نیز مانندِ خاک بخشی از این مدارِ انرژی هستند. صنایع با آلوده کردن آب یا متوقف کردنِ جریانِ آن توسطِ سدها، گیاهان و جانورانی که برای گردشِ انرژی ضروری هستند را از دسترسی به آب محروم میکند.