این مطلب تلخیصی قسمتی از مصاحبه نشریه قلمرو با رامین جهانبگلو درباره علل بی توجهی به محیط زیست در میان روشنفکران و نخبگان کشورهای

این مطلب تلخیصی قسمتی از مصاحبه نشریه قلمرو با رامین جهانبگلو درباره علل بی توجهی به محیط زیست در میان روشنفکران و نخبگان کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه از جمله ایران است. قسمت های بعد این مصاحبه در روزهای آتی به حضور تقدیم می گردد.
@sahatzist
قسمت سوم: مدرنیته سگ کشی!

🔵در زمان شاه وقتی می خواستند دانشگاه صنعتی اصفهان را بسازند آقای نصر با ساختمان بلند مخالف بود و پیشنهاد می داد که ساختمان باید افقی باشد نه عمودی. خب پروژه نقد مدرنیته نصر اینجا خودش را نشان می داد، اما از این فراتر نمی رفت. مفهوم پیشرفت برای شاه بسیار کلیدی بود. شاه می گفت ما باید مثل ژاپن و سوئد بشویم. ولی خوب زیاد معلوم نبود این پیشرفت چیست و کجا باید خودش را نشان بدهد.وقتی درباره روشنفکران صحبت می کنیم که بیشتر خواهان مدرنیته ای با محوریت عقل ابزاری بودند یا از شاه صحبت می کنیم که برنامه اش مدرنیزاسیون بود، خب قابل فهم است.ولی نقش سنت در این بحث چیست؟ همچنین نقش کسانی که از دل این سنت بیرون آمدند،چیست؟
@sahatzist
✅من به این موضوع خیلی فکر کردم... فکر می کنم ویرانی طبیعت با ویرانی انسانها در این سالها همراه بوده است. تخریب به یکی از معیارهای اصلی جامعه ایران بدل شده است. و این با نبود ارزشهای اخلاقی همراه است.
چون رابطه ما با طبیعت فقط احترام گذاشتن به آن نیست،مسئله درک هم هست. درک اینکه مثلا چرا این درختی که در خیابان پسیان هست را نباید بُرید. این درخت سایه ای ایجاد می کند که آب وهوا را تغییر می دهد.

همان قدر که در ایران سگ کشی کرده اند، همان قدر هم درخت بریده اند. این وضعیت مرا به یاد فیلم میسینگ کوستا واگراس می اندازد که در وسط کودتای شیلی دارند دنبال یک اسب سفید می گردند و می خواهند با مسلسل اسب را بکشند. خیلی تصویر زیبایی است و این تصویر ایران است...در ایران طبیعت برای ما تبدیل شده به یک چیز نجس. چون دیگر نمی توانیم طبیعت را درک کنیم. یعنی اینکه ما بفهمیم این طبیعت چرا مهم است. این را دیگر نمی فهمیم.

فقط پول مهم است. ما میرویم درختان را میبریم و ویلاسازی می کنیم. بعد اگر آب دریا هم بالا آمد برایمان مهم نیست. یا دریاچه ها را خشک می کنیم، چون برایمان مهم نیست. این یک پروژه است که در آن تنها معیار پول است. نه اخلاق میعار است نه زیبایی شناسی و نه درکی از شکنندگی طبیعت. درک اینکه دیگری شکننده است، خواه این دیگری درخت باشد، یک نوزاد باشد، یک آدم بیکار باشد یا یک روسپی. به نظر من همه اینها یک پروژه است. نگاه ما به طبیعت با نگاه سیاسی ما یکی است. و وقتی اوضاع درست می شود که نگاه ما به جامعه انسانی و طبیعت عوض شود.
@sahatzist
🔵خوب همه اینها که می گویید تحت تأثیر تجدد است. این تجدد بود که به ما یاد داد نفت چیست و چقدر با ارزش است و چقدر می تواند پول بسازد و چگونه می توانیم حفاری کنیم. بعد این شهوت پول پرستی باعث شده است که ما خیلی چیزها را نادیده بگیریم. در مورد انسان ایرانیِ قدیم چه می شود گفت؟ یعنی ایران قبل از تجدد. چون بین سنتهای مختلف درکهای مختلفی از طبیعت وجود دارد و این اختلاف نگاه باعث می شود که برخوردهای مختلفی با تجدد صورت بگیرد. مثلا در هند درک دیگری از تجدد هست تا در ایران یا در امریکای لاتین. چه چیزهایی در سنت خودمان می توانیم پیدا کنیم که طبیعت شناسی ما را از طبیعت شناسیِ سنتها و فرهنگ های دیگر متمایز می کند؟
@sahatzist
✅دوره های مختلف را می توانیم در نظر بگیریم. مثلا در یسنای ۳۹ است فکر می کنم که گاوی شِکوه می کند. این روان گاو در واقع روان بشر است که به اهورامزدا شکوه می کند که انسان ها مرا می آزارند. یعنی چنین بینش طبیعت گرا و طبیعت دوستی در دین زرتشت هست. من اعتقاد دارم که همین بینش را می شود در عرفان ایرانی هم در دوره اسلامی پیدا کرد..... اما تفاوتی که ما با جایی مثل هندوستان داریم این است که این افکار در هندوستان همچنان وجود دارد اما سیاسی شد. نیازمندی باعث شده جنبه هایی که در عرفان به آنها اشاره کردم، همه از بین رود.
عکس العمل به این سیاسی شدن دین هم به طبع توجهی به طبیعت نمی کند. جوانان امروز ایران اصلا نمی خواهند نگاه معنوی داشته باشند. در خانه های پدربزرگ های ما این طبیعت دوستی وجود داشت. رفتار با حیوانات صلح آمیز بود، درختان را نمی بریدند و چنین نگرش پول پرستانه ای وجود نداشت.
@sahatzist
ساحت زیست