‍ ‍ 🌷🌷. اگر نان زبان می‌داشت. 🌷🌷

‍ ‍ 🌷🌷. اگر نــان زبان می‌داشت .🌷🌷

در گذشته‌ای نه چندان دور- بگیریم همین نیم قرن پیش- نان نعمت خدا دانسته می‌شد.
اگر ذرّه‌ای از آن روی زمین افتاده بود، هر کس می‌دید، خم می‌شد و برمی‌داشت؛ می‌بوسید و در گوشه‌ی مطمئنی می‌گذارد که پامال نشود، و عروس که به خانه‌ی داماد می‌رفت، برای تیمّن و سفید بختی، نان به کمرش می‌بستند، و به گِرده‌ی نان قسم خورده می‌شد، که در اشاره به آن می‌گفتند: « به این برکت».
ایران که سرزمین گندم است، و قوت عمده‌ی مردمش از نان تأمین می‌شود، از قدیم‌ترین زمان به نان جنبه‌ی تقدّس بخشیده است.
در «وندیداد» آمده است:
کسی که گندم می‌کارد، نیکی را می‌کارد...
آنگاه که گندم آفريده شد، نیروهای بدی هراسان شدند، آنگاه که ساقه‌اش درست شد، نیروهای بدی گریستند، و آنگاه که خوشه بَست، پا به گریز نهادند(وندیداد، فرگرد سوم).
نان مایه‌ی معاش خانواده بود و هنوز هم هست. وقتی گفته می‌شد "نان‌آورِ خانه" یعنی کسی که حیات همه‌ی افراد خانوار به کار او وابسته است. اگر نان بود، همه چیز بود و سعدی می‌گفت:
«هر آن کس که دندان دهد نان دهد.»
ولی امروز می‌بینیم که نان به چه وضع رقّت‌باری افتاده است...
هیچ‌کس به فکر نیست، نه صنف نانوا و نه شهرداری که همه‌ی مسائلِ شهر را در کاشتن چند گز چمن و نصب چند چراغ، حل شده می‌بیند.
نان‌ها چنان آغشته به نمک است که دم به تلخی می‌زند. نمک بیشتر از حد، حکم سَمّ پیدا می‌کند و سلامت مردم را به خطر می‌اندازد، ولی گویا مردمی که یک چنین هوایی را تنفّس می‌کنند، لایق خوردن یک چنین نانی هم هستند!

هیچگاه در تاریخ ایران اینقدر بی‌اعتنایی به نان نشده بوده، و گمان نمی‌رود که در هیچ کشوری، بر روی کره‌ی ارض، تا این حد اسراف در نان دیده شود که ثلث آن به دور ریخته شود...
طىّ عمر این کشور، همواره ارتباطی میان امور جاری زندگی و فرهنگ برقرار بوده، یعنی بُعد فرهنگی در جریان روزانه فراموش نمی‌شده است، بخصوص در آنچه مربوط به ادامه‌ی حیات، شادی زندگی و بارورتر کردن عمر می‌شده است.
اکنون ما به چه روز افتاده‌ایم که در میان این لُم‌لُمه‌ی جمعیّت، و عفونت هوا، و آشفتگی فکر، همه چیز را رها کرده و به یک زندگی دمدمیِ اضطراب آلود قناعت ورزیده‌ایم؟

#بازتاب‌ها

💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی‌ندوشن

🆔 @sarv_e_sokhangoo