ما بچه که بودیم در کتاب مدرسه‌ای خود حکایتی می‌خواندیم که می‌گفت:. (تخم مرغ دزد، شتر دزد می‌شود)

ما بچه که بودیم در کتاب مدرسه‌ای خود حکایتی می‌خواندیم که می‌گفت:. (تخم مرغ دزد، شتر دزد می‌شود)

ما بچّه که بودیم در کتاب مدرسه‌ایِ خود حکایتی می‌خواندیم که می‌گفت:
(تخم مرغ دزد، شتر دزد می‌شود)
ما اگر عادت کنیم که در موردی یاسای «با ما، یا بر ما» و «تعصّب قبیله‌ای» را به کار اندازیم و در حقّ يک نفر، دو نفر و یا چند نفر، داوری‌های عاطفیِ دور از واقع جاری گردانیم؛ و غلوّ را مانند نقل و نبات به کار بریم، مردمی شناخته خواهیم شد که در سایر شئون نیز احترام به منطق را فراموش کرده‌اند و در این صورت، این کشور پر از مشکل، بر چه متکّی باشد و به که امیدوار؟
ما چه خوش داشته باشیم و چه نداشته باشیم، زمانه در قضاوت بی‌رحم است. قدری بنیادها را در نظر آوریم، رفتگان رفتند. بسیاری از کسانی که در همین عصر ما، در صحنه‌ی فرهنگ ایران درخششی داشتند، دیگر در میان ما نیستند، و ما نیز همگی به قول بیهقی «بر کاروانگاهیم».
آنچه می‌ماند و باید بماند، این سرزمین و مردم آن است، و از این سرزمین و مردم نیز گرامی‌تر «حقیقت» است، که سرنوشت بشریّت به باقی ماندن کور سوئی از آن وابسته می‌باشد.

#آواها_و_ایماها

💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی‌ندوشن

🆔 @sarv_e_sokhangoo