سرو سخنگو کانال دکتر محمّدعلی اسلامینُدوشن 📖عُصارهی "تاریخ،ادبیات،فرهنگ و تمدّن" در جهانبینی و اندیشههای: استاد محمّدعلی اسلامینُدوشن 💎سـلطان نثــر معاصــر و 💎سـرو سُخنگوی ایـران سرو سخنگو ۲۰:۵۳ ۱۳۹۷/۱۰/۱۱ تعدد مشکلات و فشردگی زندگی در دنیای سوم، عظیمتر از آن است که با راه حلهای معمولی بشود با آنها روبرو شد شرط بدیهی آن است که همبستگی در میان مردم و حکومت باشد و هریک برای دیگری سرمشق و منبع الهام بماند. تاکتیکهای قدیمی ادارهی جامعه دیگر مندرس شده است و یا جزو «تجمل» و «تفنن» گردیده که عبارت بود از:. تبلیغ، وعدهی سر خرمن، به کار بردن مداوم فعل «خواهد شد»، نمایش و گزافه؛. و از جانب مردم:. از زیر کار در رفتن، تکروی، سود پرستی، و نظایرش …. باید این فکر در نزد همه روشن بماند که وقتی یک کشتی غرق شد احدی از آن جان به در نمیبرد، نه ناخدا، نه جاشو، و نه سرنشین …. 🌷دکتر اسلامی ندوشن🌷. ها_را_بشنویم. ... سرو سخنگو ۱۸:۵۵ ۱۳۹۷/۱۰/۱۱ ظلم تنها آن نیست که حق ضعیفی را پایمال کنند، بلکه آن نیز هست که حق توانایی را به میزان کمتر از تواناییاش منظور دارند …🌷دکتر اسلام ها_را_بشنویم. سرو سخنگو ۲۲:۰۷ ۱۳۹۷/۱۰/۱۰ هیچ چیز بیشتر از فقر، فروکشندهی ارزش انسانی نیست …🌷دکتر اسلامیندوشن🌷. ها سرو سخنگو ۲۱:۵۸ ۱۳۹۷/۱۰/۱۰ اگر در جامعهای قانون نباشد، میتوان آن را از نو برقرار کرد، ولی اگر اخلاق، یعنی پایبندیها و حفاظها، از هم فرو ریخت، دیگر امید سرو سخنگو ۱۵:۱۷ ۱۳۹۷/۱۰/۱۰ ضعف فرهنگ و گسیختگی در یک جامعه میتواند به جایی برسد که برای روی کار آمدن، فقط مجال به نخالهترین افراد داده شود، شما در هر شأنی کسان دیگر یعنی سادهترها، اصولیترها و معقولترها به صفهای عقب رانده شدهاند. در اینصورت طبیعی است که پس از چندی آنها که در صف جلو هستند و سر رشتهی کارها را در دست دارند قالب جامعه را به ترکیب میل و فراخور منافع خود درآورند، در اینصورت چه پیش خواهد آمد؟. اگر چنین عملی در جامعه روی نمود باید به فکر فرو رفت، باید نگران شد …. 🌷دکتر اسلامیندوشن🌷. راه. ... سرو سخنگو ۲۳:۰۲ ۱۳۹۷/۱۰/۰۹ برای انسان، کشفی ناگواراتر از کشف فریبخوردگی نیست …🌷دکتر اسلامیندوشن🌷. ها سرو سخنگو ۲۰:۰۹ ۱۳۹۷/۱۰/۰۹ #ای_کاش_که_جای_آرمیدن_بودیبخش سوم؛در جامعهای که بر وارونگی استوار است، نه آسایش مادّی هست و نه گشا بخش سوم؛ …در جامعهای که بر وارونگی استوار است، نه آسایش مادی هست و نه گشایش معنوی، هیچ چیز نیست؛ شبی به روز پیوسته میشود و نام آن را نهادهاند زندگی!. در این جامعه، جدیترین مسائل بشری را میتوان به صورت چنان مضحکهای درآورد که گویی برای به راه بردن کارها استعداد مسخرگی بیشتر است تا فن راهبرندگی،. اگر جامعهای چنین شد، هیچکس در آن به خوشبختی دست نخواهد یافت، حتی کسانی که همهی نعمتهای مملکت را به انحصار خود درآوردهاند،. زندگیها در دنیای کنونی چنان به هم نزدیک است که باید محیط سعادتمند ایجاد کرد تا بتوان با سعادت زیست. گروهی که عیش خود را در آن میبینند که این ملک ماتمسرایی باشد، محیط را به دلخواه خویش آراستهاند، مردم را پایبند گرفتاریهای حقیر کردهاند تا هیچکس را فرصت اندیشیدن باقی نماند به امید آنکه چون فرصت اندیشیدن نبود، کسی از خود نخواهد پرسید:. «زندگیای که جوهر و لطف را از دست داد، به چه درد میخورد؟ به چه درد میخورد زندگی بندهوار، تاریک، غرقه در سموم و تعفن؟». و اکنون کار به جایی کشیده است که دیگر نعمتهای رایگان طبیعت چون آسمان فیروزهفام، آفتاب خوش، تازگی بهار و لطف ... سرو سخنگو ۲۳:۴۳ ۱۳۹۷/۱۰/۰۸ #ای_کاش_که_جای_آرمیدن_بودیبخش دوّم؛جامعهای را به تصوّر درآوریم که بر وارونگی استوار است، بالطّبع د بخش دوم؛ …جامعهای را به تصور درآوریم که بر وارونگی استوار است، بالطبع در چنین جامعهای باید وارونه زیست تا همان زندگی کردن عادی میسر گردد. در چنین جامعهای همه چیز کدر، آلوده و مشوش است، کمتر کسی در پی آن است که از راه راست به مقصد برسد، همه در جستجوی کوره راهند، تمامی فکر و استعداد و ذوق مردم متوجه آن میشود که کلاه همدیگر را بردارند، یا لااقل گلیم خود را از آب بکشند. لبخند از لبها و لطف از نگاهها دور میگردد، مهربانی و گذشت و اعتماد، جای خود را به بیشرمی و خشونت و بدبینی میدهد، دوستیها نه از تفاهم و احترام، بلکه از احتیاج و حسابگری سرچشمه میگیرد. دشمنیها نیز بیدلیل یا معلول اغراض خصوصی است،. کشور، چون شتر قربانیای است که باید تلاش کرد و به هر قیمت بود تکهای از گوشتش را ربود، نظرها کوتاه و دلها سخت میشود. آرمان و فروغ و معنی از جامعه رخت بر میبندد؛. فراموش میگردد که لذتی ورای لذت آنی و فردایی ورای امروز هست …در چنین جامعهای همه از هم بیزاری میجویند، همدیگر را به چشم بدخواه مینگرند و زندگی را بر همدیگر تلخ میکنند، نوعی مسابقهی جهنمی برای نزدیک شدن به منابع زر و زور ... سرو سخنگو ۱۹:۱۴ ۱۳۹۷/۱۰/۰۷ بخش اول؛ …کسانی هستند که دمبدم از خود میپرسند:. «چه باید کرد؟» و جوابی برای این پرسش نمییابند. در این سردابهی شوم، در این غار پیچ در پیچ، به هر سو که روی میآوریم سرمان به سنگ میخورد، افتان و خیزان هرچه میکوشیم که دریچهای رو به روشنی بیابیم، بیهوده است. گویی هر تیرگی، تیرگیای دیگر و هر بیراهه، بیراههای دیگر میزاید و سرگردانی و گمگشتگی، پایانناپذیر است. گمان مبرید که از حیرت فلسفی یا سرگشتگی بزرگ انسانی حرفی در میان است. نه، درد ایناست که غمهای ما به هیچ وجه بزرگ و لطیف و معنوی نیست،. همهی نیروها و تدبیر و وقت یک تن از صبح تا شام باید به کار افتد، تنها برای آنکه چرخ زندگی روزمره، لنگلنگان بچرخد. حتی همین زیستن ساده، بدون آرمان، بدون بلند پروازی، بدون لذت، بدون زیبایی، بدون شوق، یعنی بیرنگترین زندگانیها، خود معمای جانفرسایی شده است. لحظهای از آرزوهای والا چشم بپوشیم؛ نگوییم وضع بدانگونه باشد که در خور حیثیت انسانی است؛. لیکن هر فرد زنده، در هر جامعهای، حق دارد توقع کند که ساده و آرام و بیلکه، عمر بهسر برد؛ حق دارد در وطن خود بماند و از مواهب طبیعت که برای هر جنبندهای رایگان است، برخوردار گردد؛. ... سرو سخنگو ۱۹:۱۱ ۱۳۹۷/۱۰/۰۷ نگرانی و بغض ستودنی. دکتر اسلامیندوشن. از گم شدن ارزشها سرو سخنگو ۲۲:۰۹ ۱۳۹۷/۱۰/۰۶ …بین افسانهی «ققنوس» و سرگذشت ایران، تشابهی میتوان دید ایران نیز چون آن مرغ شگفت بیهمتا، بارها در آتش خود سوخته است و باز از خاکستر خویش زاییده شده. در این چند سال، همواره من این احساس را داشتهام که ایران بار دیگر یکی از آن دورانهای «زایندگی در مرگ» را میگذراند و در میان درد، میشکفد. گرفتاریهای روزانه، دل مشغولیها و بهتزدگیهای قرن، مانع از آن است که بسیاری از ما به عمق ماجرایی که در روح ایران است، توجه کنیم. چون کسی هستیم که به باغ کهنسالی در چلهی زمستان پای مینهد و آنرا خشک و خاموش و برهنه، گرانبار از غربت و وحشتی مرموز و شریر میبیند، بیآنکه نجوای پنهانی حیات، ولولهی خاموش جرمهای روینده و سبز شونده را در شکم کندههای پیر و نهاد شاخههای خشک دریابد. در زندگی ملتها نیز دورانهای سترون و دورانهای زاینده است، و تناوب و تسلسل این دورانها بوده است که تمدن را به پایهی کنونی رسانیده. دوران ما یکی از دورانهای بارور است، و زایندگی هرچند با درد همراه باشد، باز سعادتبخش و شورانگیز میتواند بود …در روزگاری که گویی ایران در ابری از فراموشی پیچیده شده است، اگر کار دیگری از دست ما برنیاید، لااقل خوب است بکوشیم تا فکر او و غم او را در ... سرو سخنگو ۲۲:۰۸ ۱۳۹۷/۱۰/۰۶ #ایران_را_از_یاد_نبریمیکی از مهمّترین کتابهای دکتر اسلامی ندوشن است که تاریخ نخستین انتشار آن به یکی از مهمترین کتابهای دکتر اسلامی ندوشن است که تاریخ نخستین انتشار آن بهصورت کتاب به سال ۱۳۴۰ بازمیگردد؛. این کتاب مسائل ایران و نقاط قوت و ضعف آن را با دیدی منصفانه نقد کرده، در مقدمهی کتاب چنین آمده است:. (در همهی این کتاب بیش از یک حرف نبود و آن این بود که «ایران را از یاد نبریم»، زیرا اگر او از یاد برود، چیزهای گرانبهای دیگر نیز به رفتن روی مینهند.). دنبال_سایهی_همای. حاوی مقالههایی است که از بهمن ۱۳۴۰ تا اردیبهشت ۱۳۴۴، به تدریج در مجلهی «یغما» انتشار یافته و در واقع جلد دومی بر «ایران را از یاد نبریم» قرار میگیرد …ارزش این کتاب در خاطرهای از دکتر اسلامی ندوشن مشهود است:. (چند سال پیش از مازندران به تهران بازمیگشتم. بر حسب اتفاق، در اتومبیل با جوانی همسفر شدم. ضمن صحبت، گفت: من در زمان جنگ ایران با عراق، مسئول روابط عمومی جنگ در فکه بودم، بچههای ما کتاب «ایران را از یاد نبریم» میخواندند تا روحیه بگیرند و بهتر بجنگند …این حرف بهترین پاداشی بود که من از کتاب خود میگرفتم). (ایران را از یاد نبریم، چ۱۳، ص۵). ... سرو سخنگو ۱۴:۲۳ ۱۳۹۷/۱۰/۰۶ شماره ۴ …و. دنبال_سایهی_همای سرو سخنگو ۲۲:۱۳ ۱۳۹۷/۱۰/۰۵ تشریف فرمایی🌷استاد اردلان سرفراز🌷 شاعر و ترانهسرای بزرگ ایرانزمین و مشعلدار رسالت جانان «سعدی و حافظ» را به کانال «سرو سخنگو» گرامی میداریم … سرو سخنگو ۲۱:۵۹ ۱۳۹۷/۱۰/۰۵ …اخلاق، نابترین تجلی انسانیت انسان است …🌷دکتر اسلامیندوشن🌷 سرو سخنگو ۲۱:۵۷ ۱۳۹۷/۱۰/۰۵ یک جامعه، با اخلاق، قانون و ایمان بر سر پا میماند، هریک از اینها اگر سست شوند، خلل در کار اجتماع پدید میآید، بخصوص «اخلاق» که بیشتر از آن دو به عنوان ملاط اجتماع شناخته میشود،. ایمان اگر با مصالح شخصی تضاد پیدا کند، آن را به نوع دلخواه تفسیر میکنند و از کنارش میگذرند و قانون اگر ترس از مجازات به همراهش نباشد، میتواند نادیده گرفته شود،. اما اخلاق که از عمقیترین نهاد انسانیت سرچشمه میگیرد، تضعیفش پایهها را فرو میریزد. انسانیت انسان باید چنان باشد که نه از ترس از مجازات، نه از چشمداشت پاداش مادی، و نه حتی از امید اجر اخروی، سرچشمه گرفته باشد. از اینرو اخلاق، نابترین تجلی انسانیت انسان است …🌷دکتر اسلامیندوشن🌷.. ... سرو سخنگو ۱۸:۲۴ ۱۳۹۷/۱۰/۰۵ اگر ما زبان درست نداشته باشیم، فکر نخواهیم داشت، اگر فکر نداشته باشیم، ذهن پذیرنده نخواهیم داشت، اگر ذهن پذیرنده نداشته باشیم، توا فرهنگ. سرو سخنگو ۱۸:۲۰ ۱۳۹۷/۱۰/۰۵ مسائلی هستند که شاید از فرط بدیهی بودن نادیده گرفته میشوند؛ یکی از آنها همین رابطهی بین زبان و فکر، و فکر و فرهنگ، و فرهنگ و پیش فرهنگ. سرو سخنگو ۲۲:۴۸ ۱۳۹۷/۱۰/۰۴ هدف دین رستگاری بشر از طریق عبادت و پرهیزگاری است. هدف ادبیات، رستگاری بشر از طریق آگاهی ادب به معنای مجموع روشهایی است که خوب زندگی کردن را به ما میآموزد …🌷دکتر اسلامی ندوشن🌷. بین. سرو سخنگو ۱۷:۵۲ ۱۳۹۷/۱۰/۰۴ بخش سوم. از ویژگیهای شاخص فرهنگ ایران، نقش عظیمی است که ادبیات بر عهده دارد دلیل اصلی شاخصیت ادبیات در ایرانزمین آن است که بنابر اعتقادات اسلامی سایر شاخهها و رشتههای هنری نظیر موسیقی و نقاشی (بالاخص صورتگری و پیکرهسازی) اموری غیر شرعی تلقی و منع میشدند. از آنجا که به ایران اسلامی اجازه داده نمیشد که عطش هنری خود را از چشمهساران دیگر سیراب کند، همهی اهتمام خویش را مصروف به ادبیات کرد و همهی مهارت، استعداد و ذوق و قابلیتهای ذهنی خویش را در خدمت زبان فارسی، بالاخص شعر قرار داد. ادبیات نه تنها خلأ سایر هنرها را پر کرد، بلکه جولانگاهی شد برای بیان و ابراز بسیاری از آراء و اندیشهها از جمله عرصهای برای تجلی اخلاقیات، فلسفه و تأملات اجتماعی. از آنجا که به فلسفه با چشم مساعد نگریسته نمیشد، فلسفه نیز در قالب ادبیات نمود کرد و به زی ادبیات درآمد. به همین نسبت چون هیأت حاکم، زبان سیاسی و بیان مسائل سیاسی را خوش نمیداشت، ادبیات واسطهای شد تا در قالب نمادها و استعارهها، گریزگاهی برای بیان سیاسی بیابد. گذشته از این، آثار ادبی غالبا منابع قابل وثوقی از حقایق تاریخی هستند و بیش از خود تاریخ ارزش استفاده و ارجاع دارند؛ چه، تاریخنگاران بهطور اخص، فاقد آن آزاد ... ‹ 11 12 13 14 15 16 17 ›
سرو سخنگو ۲۰:۵۳ ۱۳۹۷/۱۰/۱۱ تعدد مشکلات و فشردگی زندگی در دنیای سوم، عظیمتر از آن است که با راه حلهای معمولی بشود با آنها روبرو شد شرط بدیهی آن است که همبستگی در میان مردم و حکومت باشد و هریک برای دیگری سرمشق و منبع الهام بماند. تاکتیکهای قدیمی ادارهی جامعه دیگر مندرس شده است و یا جزو «تجمل» و «تفنن» گردیده که عبارت بود از:. تبلیغ، وعدهی سر خرمن، به کار بردن مداوم فعل «خواهد شد»، نمایش و گزافه؛. و از جانب مردم:. از زیر کار در رفتن، تکروی، سود پرستی، و نظایرش …. باید این فکر در نزد همه روشن بماند که وقتی یک کشتی غرق شد احدی از آن جان به در نمیبرد، نه ناخدا، نه جاشو، و نه سرنشین …. 🌷دکتر اسلامی ندوشن🌷. ها_را_بشنویم. ...
سرو سخنگو ۱۸:۵۵ ۱۳۹۷/۱۰/۱۱ ظلم تنها آن نیست که حق ضعیفی را پایمال کنند، بلکه آن نیز هست که حق توانایی را به میزان کمتر از تواناییاش منظور دارند …🌷دکتر اسلام ها_را_بشنویم.
سرو سخنگو ۲۲:۰۷ ۱۳۹۷/۱۰/۱۰ هیچ چیز بیشتر از فقر، فروکشندهی ارزش انسانی نیست …🌷دکتر اسلامیندوشن🌷. ها
سرو سخنگو ۲۱:۵۸ ۱۳۹۷/۱۰/۱۰ اگر در جامعهای قانون نباشد، میتوان آن را از نو برقرار کرد، ولی اگر اخلاق، یعنی پایبندیها و حفاظها، از هم فرو ریخت، دیگر امید
سرو سخنگو ۱۵:۱۷ ۱۳۹۷/۱۰/۱۰ ضعف فرهنگ و گسیختگی در یک جامعه میتواند به جایی برسد که برای روی کار آمدن، فقط مجال به نخالهترین افراد داده شود، شما در هر شأنی کسان دیگر یعنی سادهترها، اصولیترها و معقولترها به صفهای عقب رانده شدهاند. در اینصورت طبیعی است که پس از چندی آنها که در صف جلو هستند و سر رشتهی کارها را در دست دارند قالب جامعه را به ترکیب میل و فراخور منافع خود درآورند، در اینصورت چه پیش خواهد آمد؟. اگر چنین عملی در جامعه روی نمود باید به فکر فرو رفت، باید نگران شد …. 🌷دکتر اسلامیندوشن🌷. راه. ...
سرو سخنگو ۲۳:۰۲ ۱۳۹۷/۱۰/۰۹ برای انسان، کشفی ناگواراتر از کشف فریبخوردگی نیست …🌷دکتر اسلامیندوشن🌷. ها
سرو سخنگو ۲۰:۰۹ ۱۳۹۷/۱۰/۰۹ #ای_کاش_که_جای_آرمیدن_بودیبخش سوم؛در جامعهای که بر وارونگی استوار است، نه آسایش مادّی هست و نه گشا بخش سوم؛ …در جامعهای که بر وارونگی استوار است، نه آسایش مادی هست و نه گشایش معنوی، هیچ چیز نیست؛ شبی به روز پیوسته میشود و نام آن را نهادهاند زندگی!. در این جامعه، جدیترین مسائل بشری را میتوان به صورت چنان مضحکهای درآورد که گویی برای به راه بردن کارها استعداد مسخرگی بیشتر است تا فن راهبرندگی،. اگر جامعهای چنین شد، هیچکس در آن به خوشبختی دست نخواهد یافت، حتی کسانی که همهی نعمتهای مملکت را به انحصار خود درآوردهاند،. زندگیها در دنیای کنونی چنان به هم نزدیک است که باید محیط سعادتمند ایجاد کرد تا بتوان با سعادت زیست. گروهی که عیش خود را در آن میبینند که این ملک ماتمسرایی باشد، محیط را به دلخواه خویش آراستهاند، مردم را پایبند گرفتاریهای حقیر کردهاند تا هیچکس را فرصت اندیشیدن باقی نماند به امید آنکه چون فرصت اندیشیدن نبود، کسی از خود نخواهد پرسید:. «زندگیای که جوهر و لطف را از دست داد، به چه درد میخورد؟ به چه درد میخورد زندگی بندهوار، تاریک، غرقه در سموم و تعفن؟». و اکنون کار به جایی کشیده است که دیگر نعمتهای رایگان طبیعت چون آسمان فیروزهفام، آفتاب خوش، تازگی بهار و لطف ...
سرو سخنگو ۲۳:۴۳ ۱۳۹۷/۱۰/۰۸ #ای_کاش_که_جای_آرمیدن_بودیبخش دوّم؛جامعهای را به تصوّر درآوریم که بر وارونگی استوار است، بالطّبع د بخش دوم؛ …جامعهای را به تصور درآوریم که بر وارونگی استوار است، بالطبع در چنین جامعهای باید وارونه زیست تا همان زندگی کردن عادی میسر گردد. در چنین جامعهای همه چیز کدر، آلوده و مشوش است، کمتر کسی در پی آن است که از راه راست به مقصد برسد، همه در جستجوی کوره راهند، تمامی فکر و استعداد و ذوق مردم متوجه آن میشود که کلاه همدیگر را بردارند، یا لااقل گلیم خود را از آب بکشند. لبخند از لبها و لطف از نگاهها دور میگردد، مهربانی و گذشت و اعتماد، جای خود را به بیشرمی و خشونت و بدبینی میدهد، دوستیها نه از تفاهم و احترام، بلکه از احتیاج و حسابگری سرچشمه میگیرد. دشمنیها نیز بیدلیل یا معلول اغراض خصوصی است،. کشور، چون شتر قربانیای است که باید تلاش کرد و به هر قیمت بود تکهای از گوشتش را ربود، نظرها کوتاه و دلها سخت میشود. آرمان و فروغ و معنی از جامعه رخت بر میبندد؛. فراموش میگردد که لذتی ورای لذت آنی و فردایی ورای امروز هست …در چنین جامعهای همه از هم بیزاری میجویند، همدیگر را به چشم بدخواه مینگرند و زندگی را بر همدیگر تلخ میکنند، نوعی مسابقهی جهنمی برای نزدیک شدن به منابع زر و زور ...
سرو سخنگو ۱۹:۱۴ ۱۳۹۷/۱۰/۰۷ بخش اول؛ …کسانی هستند که دمبدم از خود میپرسند:. «چه باید کرد؟» و جوابی برای این پرسش نمییابند. در این سردابهی شوم، در این غار پیچ در پیچ، به هر سو که روی میآوریم سرمان به سنگ میخورد، افتان و خیزان هرچه میکوشیم که دریچهای رو به روشنی بیابیم، بیهوده است. گویی هر تیرگی، تیرگیای دیگر و هر بیراهه، بیراههای دیگر میزاید و سرگردانی و گمگشتگی، پایانناپذیر است. گمان مبرید که از حیرت فلسفی یا سرگشتگی بزرگ انسانی حرفی در میان است. نه، درد ایناست که غمهای ما به هیچ وجه بزرگ و لطیف و معنوی نیست،. همهی نیروها و تدبیر و وقت یک تن از صبح تا شام باید به کار افتد، تنها برای آنکه چرخ زندگی روزمره، لنگلنگان بچرخد. حتی همین زیستن ساده، بدون آرمان، بدون بلند پروازی، بدون لذت، بدون زیبایی، بدون شوق، یعنی بیرنگترین زندگانیها، خود معمای جانفرسایی شده است. لحظهای از آرزوهای والا چشم بپوشیم؛ نگوییم وضع بدانگونه باشد که در خور حیثیت انسانی است؛. لیکن هر فرد زنده، در هر جامعهای، حق دارد توقع کند که ساده و آرام و بیلکه، عمر بهسر برد؛ حق دارد در وطن خود بماند و از مواهب طبیعت که برای هر جنبندهای رایگان است، برخوردار گردد؛. ...
سرو سخنگو ۲۲:۰۹ ۱۳۹۷/۱۰/۰۶ …بین افسانهی «ققنوس» و سرگذشت ایران، تشابهی میتوان دید ایران نیز چون آن مرغ شگفت بیهمتا، بارها در آتش خود سوخته است و باز از خاکستر خویش زاییده شده. در این چند سال، همواره من این احساس را داشتهام که ایران بار دیگر یکی از آن دورانهای «زایندگی در مرگ» را میگذراند و در میان درد، میشکفد. گرفتاریهای روزانه، دل مشغولیها و بهتزدگیهای قرن، مانع از آن است که بسیاری از ما به عمق ماجرایی که در روح ایران است، توجه کنیم. چون کسی هستیم که به باغ کهنسالی در چلهی زمستان پای مینهد و آنرا خشک و خاموش و برهنه، گرانبار از غربت و وحشتی مرموز و شریر میبیند، بیآنکه نجوای پنهانی حیات، ولولهی خاموش جرمهای روینده و سبز شونده را در شکم کندههای پیر و نهاد شاخههای خشک دریابد. در زندگی ملتها نیز دورانهای سترون و دورانهای زاینده است، و تناوب و تسلسل این دورانها بوده است که تمدن را به پایهی کنونی رسانیده. دوران ما یکی از دورانهای بارور است، و زایندگی هرچند با درد همراه باشد، باز سعادتبخش و شورانگیز میتواند بود …در روزگاری که گویی ایران در ابری از فراموشی پیچیده شده است، اگر کار دیگری از دست ما برنیاید، لااقل خوب است بکوشیم تا فکر او و غم او را در ...
سرو سخنگو ۲۲:۰۸ ۱۳۹۷/۱۰/۰۶ #ایران_را_از_یاد_نبریمیکی از مهمّترین کتابهای دکتر اسلامی ندوشن است که تاریخ نخستین انتشار آن به یکی از مهمترین کتابهای دکتر اسلامی ندوشن است که تاریخ نخستین انتشار آن بهصورت کتاب به سال ۱۳۴۰ بازمیگردد؛. این کتاب مسائل ایران و نقاط قوت و ضعف آن را با دیدی منصفانه نقد کرده، در مقدمهی کتاب چنین آمده است:. (در همهی این کتاب بیش از یک حرف نبود و آن این بود که «ایران را از یاد نبریم»، زیرا اگر او از یاد برود، چیزهای گرانبهای دیگر نیز به رفتن روی مینهند.). دنبال_سایهی_همای. حاوی مقالههایی است که از بهمن ۱۳۴۰ تا اردیبهشت ۱۳۴۴، به تدریج در مجلهی «یغما» انتشار یافته و در واقع جلد دومی بر «ایران را از یاد نبریم» قرار میگیرد …ارزش این کتاب در خاطرهای از دکتر اسلامی ندوشن مشهود است:. (چند سال پیش از مازندران به تهران بازمیگشتم. بر حسب اتفاق، در اتومبیل با جوانی همسفر شدم. ضمن صحبت، گفت: من در زمان جنگ ایران با عراق، مسئول روابط عمومی جنگ در فکه بودم، بچههای ما کتاب «ایران را از یاد نبریم» میخواندند تا روحیه بگیرند و بهتر بجنگند …این حرف بهترین پاداشی بود که من از کتاب خود میگرفتم). (ایران را از یاد نبریم، چ۱۳، ص۵). ...
سرو سخنگو ۲۲:۱۳ ۱۳۹۷/۱۰/۰۵ تشریف فرمایی🌷استاد اردلان سرفراز🌷 شاعر و ترانهسرای بزرگ ایرانزمین و مشعلدار رسالت جانان «سعدی و حافظ» را به کانال «سرو سخنگو» گرامی میداریم …
سرو سخنگو ۲۱:۵۷ ۱۳۹۷/۱۰/۰۵ یک جامعه، با اخلاق، قانون و ایمان بر سر پا میماند، هریک از اینها اگر سست شوند، خلل در کار اجتماع پدید میآید، بخصوص «اخلاق» که بیشتر از آن دو به عنوان ملاط اجتماع شناخته میشود،. ایمان اگر با مصالح شخصی تضاد پیدا کند، آن را به نوع دلخواه تفسیر میکنند و از کنارش میگذرند و قانون اگر ترس از مجازات به همراهش نباشد، میتواند نادیده گرفته شود،. اما اخلاق که از عمقیترین نهاد انسانیت سرچشمه میگیرد، تضعیفش پایهها را فرو میریزد. انسانیت انسان باید چنان باشد که نه از ترس از مجازات، نه از چشمداشت پاداش مادی، و نه حتی از امید اجر اخروی، سرچشمه گرفته باشد. از اینرو اخلاق، نابترین تجلی انسانیت انسان است …🌷دکتر اسلامیندوشن🌷.. ...
سرو سخنگو ۱۸:۲۴ ۱۳۹۷/۱۰/۰۵ اگر ما زبان درست نداشته باشیم، فکر نخواهیم داشت، اگر فکر نداشته باشیم، ذهن پذیرنده نخواهیم داشت، اگر ذهن پذیرنده نداشته باشیم، توا فرهنگ.
سرو سخنگو ۱۸:۲۰ ۱۳۹۷/۱۰/۰۵ مسائلی هستند که شاید از فرط بدیهی بودن نادیده گرفته میشوند؛ یکی از آنها همین رابطهی بین زبان و فکر، و فکر و فرهنگ، و فرهنگ و پیش فرهنگ.
سرو سخنگو ۲۲:۴۸ ۱۳۹۷/۱۰/۰۴ هدف دین رستگاری بشر از طریق عبادت و پرهیزگاری است. هدف ادبیات، رستگاری بشر از طریق آگاهی ادب به معنای مجموع روشهایی است که خوب زندگی کردن را به ما میآموزد …🌷دکتر اسلامی ندوشن🌷. بین.
سرو سخنگو ۱۷:۵۲ ۱۳۹۷/۱۰/۰۴ بخش سوم. از ویژگیهای شاخص فرهنگ ایران، نقش عظیمی است که ادبیات بر عهده دارد دلیل اصلی شاخصیت ادبیات در ایرانزمین آن است که بنابر اعتقادات اسلامی سایر شاخهها و رشتههای هنری نظیر موسیقی و نقاشی (بالاخص صورتگری و پیکرهسازی) اموری غیر شرعی تلقی و منع میشدند. از آنجا که به ایران اسلامی اجازه داده نمیشد که عطش هنری خود را از چشمهساران دیگر سیراب کند، همهی اهتمام خویش را مصروف به ادبیات کرد و همهی مهارت، استعداد و ذوق و قابلیتهای ذهنی خویش را در خدمت زبان فارسی، بالاخص شعر قرار داد. ادبیات نه تنها خلأ سایر هنرها را پر کرد، بلکه جولانگاهی شد برای بیان و ابراز بسیاری از آراء و اندیشهها از جمله عرصهای برای تجلی اخلاقیات، فلسفه و تأملات اجتماعی. از آنجا که به فلسفه با چشم مساعد نگریسته نمیشد، فلسفه نیز در قالب ادبیات نمود کرد و به زی ادبیات درآمد. به همین نسبت چون هیأت حاکم، زبان سیاسی و بیان مسائل سیاسی را خوش نمیداشت، ادبیات واسطهای شد تا در قالب نمادها و استعارهها، گریزگاهی برای بیان سیاسی بیابد. گذشته از این، آثار ادبی غالبا منابع قابل وثوقی از حقایق تاریخی هستند و بیش از خود تاریخ ارزش استفاده و ارجاع دارند؛ چه، تاریخنگاران بهطور اخص، فاقد آن آزاد ...