‍. شماره ۱۰ … (ماجرای زندگی ونسان وان‌گوگ نقاش هلندی).. نوشته: ایروینگ استون

‍ #معرفی_کتاب
شماره ۱۰

#شور_زندگی
(ماجرای زندگی ونسان وان‌گوگ نقّاش هلندی)

نوشته: ایروینگ استون
ترجمه: دکتر محمّد‌علی اسلامی‌ندوشن
🌷🌷🌷🌷🌷

شور زندگی؛ آمیخته‌ی دلپذیری از افسانه و حقیقت است که سرگذشت زندگیِ "ونسان وان‌گوگ" نقّاش هلندی را در قالب داستان عرضه می‌کند. با آنکه قسمت‌هایی از کتاب از روی تخیّل پرداخته شده، می‌توان پنداشت که روح و جوهر واقعیّت در آن گم نیست. "ایروینگ استون" نویسنده‌ی آمریکایی، با شکیبایی فراوان، مدارک معتبر را درباره‌ی وان‌گوگ گرد آورده، به همه‌ی نقاطی که اقامتگاه یا گذرگاه او بوده است، سفر کرده و وضع محل را به چشم دیده است، با همه‌ی کسانی که خاطره‌ای یا روایتی از زندگی نقّاش هلندی داشتند، گفتگو نموده و کوشیده است تا حتّی‌المقدور تصویری شبیه به اصل از ماجرای او بپردازد. نامه‌های ونسان به برادرش "تئو" منبع گرانبهایی برای پژوهش در حال اوست. این نامه‌ها نه تنها راهنمای صادقی برای وقوف به نحوه‌ی زندگی و احساس و افکار او هستند، بلکه از نظر ادبی نیز خود شاهکار لطف و سادگی به شمار می‌روند.
🌷🌷🌷🌷🌷

ونسان وان‌گوگ را تنها بدان سبب نمی‌شناسند که نقّاش چیره دستی بوده است؛ بزرگی زندگی او کمتر از بزرگی آثار او نیست. هماهنگی در میان هنر و زندگانی او شگفت آور است. عمر خروشان و شتابنده و دردناک این مرد، خود نقش زنده‌ای از هنرش بود؛ همانگونه که هر اثرش گویی پاره‌ای از عمر، و لخته‌ای از وجودش بوده است.
وان‌گوگ به نقّاشی دست زد، زیرا در پیِ یافتن وسیله‌ای بود که با آن "عطش درونی" خود را فرو نشاند. اگر نگوئیم که بارِ رسالتی بر پشت داشت، باری ناگزیر به تصوّر این معنائیم که سرچشمه‌ی نیرویی قهّار، نظیر همان نیرویی که در شکم کوه آتشفشان است، در نهاد او بود و او می‌بایست دهانه‌ای بیابد تا راه آن را به بیرون بگشاید. وان‌گوگ یکی از کسان کمیابی بود که سفر زندگی را از طریق شاهراه در پیش نمی‌گیرند، یعنی جادّه‌ای که کوفته شده و قافله‌ی بشریّتِ عادّی، آن را می‌پیماید و آرام آرام، بی‌دغدغه‌ی گم شدنی، به پایان می‌رساند. مردانی چون وان‌گوگ به کوره راهی باریک و سنگلاخ پای می‌نهند، راهی سر در گم و پیچ در پیچ که از هیچ سو به مقصد نمی‌پیوندد؛ در واقع، مقصد اینان دست نیافتنی است، زیرا سر خود را بلند نگاه می‌دارند و بر افق پهناور و دور نظر می‌دوزند و هر چه پیشتر می‌روند، افق دورتر می‌نماید. خود او در نامه‌ای به برادرش نوشت:
"گاهی چنین احساس می‌کنم که سوار بر کشتی‌ای هستم که در کام طوفان است، این هنگامی است که دغدغه‌ها و غم‌ها بیش از حد به من روی می‌آورند؛ باری، گرچه می‌دانم که دریا خطرهایی پیش می‌آورد و در او بیم غرق شدن می‌رود، با اینهمه دریا را خیلی دوست دارم و در مقابل خطرهای آینده احساس آرامشی می‌کنم."
(از مقدّمه‌ی کتاب)
🌷🌷🌷🌷🌷
#شور_زندگی
#ونسان_وان‌گوگ
#ایروینگ_استون

چاپ هجدهم،۱۳۹۲،تهران:انتشارات یزدان، رقعی،۵۱۲ص، مصوّر

@sarv_e_sokhangoo