کانال دکتر محمّدعلی اسلامینُدوشن 📖عُصارهی "تاریخ،ادبیات،فرهنگ و تمدّن" در جهانبینی و اندیشههای: استاد محمّدعلی اسلامینُدوشن 💎سـلطان نثــر معاصــر و 💎سـرو سُخنگوی ایـران
«سیزده بهدر» میبایست با آب و تاب برگذار گردد
«سیزده بهدر» میبایست با آب و تاب برگذار گردد. از صبح، اوّل وقت، زنها در دستههای خود و مردها در دستههای خود به باغ میرفتند. توی کوچه میدیدید که هر دسته دیگ و پاتیل و سماور به دست روانه است. یکی از باغها که آب جاری داشت انتخاب میگردید. هوا معمولاً به حدّ کافی ملایم بود که بشود فضای بیرون را تحمّل کرد. وسایل پخت و پز را همراه با سورسات(برنج و روغن و گوشت) به باغ میکشیدند. در دستهی مردان، تنها روزی بود که خود آنان به پخت و پز میپرداختند. اجاق موقّتی با سنگ و کلوخ بر پا میشد، و دیگها به کار میافتاد. ابتدا با چای و تنقّل شروع میشد، که انواع تخمهها و پسته و هسته بود که هر کسی توی جیب با خود آورده بود.
در این ضمن، حرف میزدند و شوخی میکردند. معمولاً در هر جمع یکی دو نفر بودند که بشود آنها را در میان گرفت و دست انداخت. چایهای پیایی میخوردند و به همراه آن سیگار و چپق بود، تا ظهر برسد و ناهار به میان آورده شود. برنج که آن روز دستپختی مردانه بود، بخار کنان در یک سینیِ بزرگ ریخته میشد که با روغن اصيل گوسفند تهیّه شده بود و بوی خوش میپراکند. همگی گرد آن مینشستند و با دست یا قاشق شروع به خوردن میکردند. ساعت پُر هیجانی بود که در انتظارش بودند. نه تنها غذا مطبوع بود، بلکه هوای آزاد و حضور یک جمع همراه با تنوّع، و اینکه خوراک به دست خودِ خورندگان تهیّه شده بود، و در میان شوخی و خنده صرف میشد، خواهندگی آن را افزون میکرد. پس از ناهار، از نو پای چای به میان میآمد، که تا عصرگاه ادامه مییافت و آنگاه حسابِ مخارج را میکردند که به صورت «دُنگی» (پیک نیک) پرداخته میشد و بساط را جمع میکردند و برای یک «گوی بازی» جانانه میرفتند.
#روزها_جلداول
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامیندوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo