🔸اگر جای روحانی و ترامپ بودم …. 🔹مرتضی بخشایش

🔸اگر جای روحانی و ترامپ بودم...
🔹مرتضی بخشایش

آقای روحانی خطاب به ترامپ گفته است که جنگ با ایران مادر جنگ ها خواهد بود و توصیه کرده است که با دم شیر بازی نکند. آقای ترامپ هم در جواب گفته که هرگز ایالات متحده را تهدید نکن وگرنه بلایی سرتان خواهد آمد که کمتر کسی در تاریخ متحمل شده است.
این ها جوهره ی گفتگوی غیر مستقیمی است که این روزها بین سیاست مداران ایران و آمریکا برقرار شده است.
گفتگویی که بیشتر، آن را جنگ لفظی نام می نهند. این گفتگو یا جنگ لفظی به احتمال زیاد ادامه خواهد داشت. نمی توانم پیش بینی کنم که آقای روحانی در ادامه چه خواهد گفت و آقای ترامپ در ادامه چه حرف هایی خواهد زد. حتی اگر بتوانم پیش بینی کنم، ترجیح می دهم این کار را نکنم.
اما این اجازه را دارم که در ذهن خود به این فکر کنم که اگر چه می گفتند و چه می شد بهتر می شد.
با این نگاه فکر می کنم که الان بهترین کار این است که آقای روحانی در جواب اینگونه بگوید: "کسی می تواند ما را تهدید تاریخی کند که تاریخ را خوب بشناسد. از آقای ترامپ دعوت می کنم اول سری به چغازنبیل و تخت جمشید و این ها بزند تا ابتدا با وسعت و عمق و قدمت مفهوم تاریخ آشنا شود و بعدش از تهدید یا دوستی تاریخی حرف بزند".
آنوقت ترامپ هم در جواب بگوید: "بهتر است آقای روحانی به جای درس تاریخ دادن، از واقعیات جهان مدرن حرف بزند. از آقای روحانی دعوت می کنم اول سری به ناسا  و   کارخانه های موشک و اسلحه سازی و پایگاه های نظامی و... آمریکا بزند و بعد از مادر جنگ ها حرف بزند".
خلاصه این تعارفات و دعوت ها ادامه داشته باشد تا بالاخره ترامپ با زن و بچه اش بلند شود بیاید ایران و سری به شیراز و اصفهان و همدان و خراسان  و شمال و جنوب ایران  و تبریز و گناباد و زابل و قزوین بزند و بعد لااقل بگوید سیاست نفت در برابر غذا را به سیاست گردشگر در برابر غذا تغییر می دهد. آنوقت هم گردشگر های آمریکایی بیایند و بروند و این آمدن و رفتن هایشان باعث شود که هم آنها نسبت به ایران و ایرانی و هم ما نسبت به آمریکا و آمریکایی خوشبین تر شویم و آقای ترامپ زعفران و نبات و سوهان و گز ایرانی را ببرد و بخورد و اخم هایش باز شود و لبخند بزند و آقای روحانی هم گشتی در ینگه دنیا بزند و حال و هوایی عوض کند و از این فشارها که از شش جهت بر او وارد است رها شود. شاید فرصتی هم شد و ایرانی ها هم به آمریکا بروند و ببینند که بلایای طبیعی و کم آبی و کارتن خوابی و اینها در آن سوی دنیا هم کم و بیش هست و فرهنگ ایران و مردم ایران و دولت ایران هم با تمام اشکالاتشان، خوبی هایی هم دارند و می توان امیدوار بود.
این گونه که گفتم از این رفت و آمدها شاید کسب و کار هم در مملکت رونقی بیابد و دلارهایی به ایران بیاید و نرخ ارز شکسته شود و نرخ زعفران و سوهان و این ها بالا رود و از این داستان ها.
آن طرف هم آمریکایی ها به جای سوپرمن و جیمز باند و اینها، عاشق سعدی و حافظ شوند و همانطور که مولانا مختصر رخنه ای در آن ها کرد، از این ها هم چیزی یاد بگیرند.
القصه، تمام این ها که گفتم فکر و خیالی بود و بس. فکر و خیالی که البته فاصله اش با حقیقت به همان اندازه کوتاه است که فاصله اش با خیال باطل.
تاریخ را لحظه ها می سازد و این لحظه ها با اشاره ای می تواند طور دیگری رقم بخورد.
 من نه جای آقای روحانی هستم و نه جای ترامپ.
جنگ لفظی شان هم تا جایی که بوی جنگ واقعی ندهد به گردن خودشان. فقط این را می دانم که تاریخ را لحظه ها می سازد و باید مواظب بود. و اینکه تاریخ، مجموعه ی رنج هاست و باید بیشتر مواظب بود.
#اختصاصی_شب‌چراغ
@shabcheragh_monthly