«چند نکته در ماجرای نامگذاری خیابان مصدق». مرتضی بخشایش

"چند نکته در ماجرای نامگذاری خیابان مصدق"
مرتضی بخشایش

گفته شده که شورای شهر مصوب کرده تا خیابان کارگر شمالی به مصدق تغییر نام یابد.
با این نام گذاری چندان موافق نیستم. به چند دلیل:
اول اینکه خیابان مصدق با خیابان فاطمی تقاطع پیدا می کند در حالی که دکتر مصدق و دکتر فاطمی در یک خط بودند و اگر قرار است خیابان مصدق با خیابانی تقاطع داشته باشد بهتر است با بلوار آیت الله کاشانی تقاطع پیدا کند.
البته اگر این اتفاق هم بیفتد باز هم دور از عدالت خواهد بود که آیت الله کاشانی بلوار باشد و مصدق یک خیابان معمولی. بنابراین باید در بلوار یا اتوبان دیگری تغییر نام ایجاد شود که احتمالا تبعاتی خواهد داشت.
دومین موضوع، تقاطع خیابان مصدق با خیابان انقلاب است که این هم پیچیدگی هایی را ایجاد خواهد کرد. فقط فکرش را بکنید طرفدارهای مصدق بخواهند بیایند در تقاطع این دوخیابان که میدان انقلاب است مراسمی برگزار کنند. به نظرم بهتر است خیابان مصدق در جای دیگری باشد و این تقاطع جز دردسر و بر هم زدن آرامش شهر چیزی نخواهد داشت.
سوم اینکه اگر اسم کارگر شمالی به مصدق تغییر یابد آنوقت تکلیف کارگر جنوبی چه می شود؟ یعنی کارگری را می گذاریم برای جنوبی ها و نخست وزیری و مملکت داری را می گذاریم برای شمالی ها؟ اتفاقا این هم دور از عدالت است و این همه تلاش برای نزدیک کردن شمال شهر و جنوب شهر، با این کار باز هم به جدایی و فاصله انداختن می رسد.
چهارمین موضوع و ابهام این است که تکلیف شعبان بی مخ چه می شود؟ مگر می شود برای مصدق خیابان تراشید و به شعبان بی مخ توجهی نکرد؟!
البته که بنده انتظاری ندارم که خیابان هایی هم به اسم محمدرضا شاه و انگلیس و آمریکا و ارتشبد زاهدی و بقیه بازیگران آن ماجراها نامگذاری شود. فقط همان شعبان بی مخ بس است. معتقدم که زنده نگه داشتن یاد او برای ما از زنده نگه داشتن یاد مصدق واجب تر است. آنچه در ما و فرهنگ ما و انسان ایرانی مدام تکرار می شود و درس نمی گیرد شعبان بی مخ است نه مصدق.

جدای از این ها فکر می کنم حاصل جمع حوادث و تلاش ها و رنج های آن دوران، کودتا بوده که هنوز هم از خیابان به خیابان تهران بوی عفونتش به مشام می رسد و لازم نیست حتما خیابانی به اسمش شود. کودتایی که جسارتا نه می توانیم فراموشش کنیم و نه ببخشیم حتی اگر روزی آمریکا و انگلیس کشور دوست و برادر شوند.

ورای این ها، خیلی دلم می خواهد کسی در آن تقاطع احتمالی کافه ای بزند و نامش را کافه کودتا بگذارد و من هم در عصر یکی از روزهای پایانی مرداد، با دوستان در آن کافه بنشینم و چای بنوشم.

🆔 @shabcheragh_monthly