خلق ثروت یا به چنگ آوردن آن. بخش دوم

خلق ثروت یا به چنگ آوردن آن
بخش دوم
هر کس ثروتمند بمیرد، شرمسار مرده است.

براى درك اخلاقيات اين دست از سرمايه داران كه تعدادشان در قرن بيستم بيشتر و در دهه هاى اخير محدود تر شده لازم است كتاب 'سرمايه دارى و اخلاق پروتستان' نوشته مكس وبر را بخوانيم. خلاصه اين كه اين اخلاق نو آورى و ثروت جويى تحت تاثير اخلاق پروتستانى قرار داشت. براى يك پروتستان، چنانكه ماكس وبر مى گويد، تضمينى وجود ندارد كه عبادت منجر به آمرزش شود، بلكه فرد بايد همه گونه تلاش در امر دنيايى و اخروى را انجام دهد. اگر ثروتى كسب كرد اين نشان از رضايت بارى تعالى از تلاش او است. آنگاه عليرغم ثروت بايد از اصراف بپرهيزد و ثروت كسب شده را، از طريق كار خير، به جامعه باز گرداند.
اين وجوه از نظام سرمايه دارى است كه در كشور ما توسط روشنفكران هم شناخته شده نيست. اگر فراگرد كسب ثروت در آمريكا هم به جز در گير شدن در زحمات خلق ثروت، و متاسفانه مانند كشور ما در جهت رانت خوارى، ويژه خوارى و مفت برى برخى افراد سازمان مى يافت، هرگز آمريكا به شرايط امروز نمى رسيد.
‎براى مسئولين هم در اين تجربيات درس هايى نهفته است. چگونه مى شود شرايطى را ايجاد و نگهدارى كرد كه استعداد ها به ثمر بنشينند و آنگاه كه تبديل به انحصار گر شدند چگونه كنترل شوند. روزى كه تئودور روزولت رييس جمهور وقت آمريكا مراحل قانونى بر عليه يك شركت انحصارى جى پى مور گان را به جريان انداخت. او به ديدن روزولت رفت و گفت مشكل چيست؟ هرگاه مشكلى وجود داشت فردى را بفرست با آدم هاى من صحبت كنند و مشكل را حل كنند. روزولت پاسخ داد تو سرمايه دارى سرمايه دارى كن، من نماينده مردم هستم از حقوق مردم دفاع مى كنم. تو در حدى نيستى كه خودت را در اندازه كسى بدانى كه راى مردم را دارد.
منبع:کانال دکتر محمد طبیبان
@MohammadTabibian

@shabcheragh_monthly