مجتبی جباری و جبر نقد ناپذیری.. 🖋سید محمد موسوی

مجتبي جباري و جبر نقد ناپذيري

🖋سید محمد موسوی

بازيكن محبوب فوتبال ايران با بي مهري از باشگاه استقلال كنار رفت.

خبري كه ديروز در همه رسانه هاي ورزشي و غير ورزشي ديده شد.

آيا جباري مشكل فني داشت؟

آيا در كار كادر فني دخالت نابجا كرده بود؟

آيا بي انضباط و بي انگيزه نشان ميداد؟
واقعيت اين است كه هيچكدام از مصاديق فوق درمورد او ديده نشد.
واقعيت تلخ تر ، مسئله نقدناپذيري در ميان مديران كشور ماست.

اساسا انتقاد هيچ جايگاهي در فرهنگ مديريتي و اداري ما ندارد.

تقسيم مفهوم انتقاد به ,,سازنده,, و ,,غير سازنده,, يا مخرب و همچنين دوگانه ي منتقد دلسوز و منتقد مغرض، به نوعي تنگ كردن دايره انتقاد و حتي حذف آن از جريان و نظام اداري كشور است.

گويي تمايل اغلب مديران به شنيدن تاييدات و تملقات از جانب كادر زير مجموعه تحت امرشان است.

اتفاقي كه جباري با صراحت لهجه خاصش ناقض آن شد. او در جلسه خصوصي و صميمي!!!به درخواست مدير كمبودهايي را متذكر ميشود.

مواردي چون نبود يخ ساز، دوش و سرويس بهداشتي نامناسب و از اين قرار.

در سيستم فشل مديريتي كشور او ست كه مرتكب گناه بخشودني شده است.

بنابراين مطابق معمول به جاي حل مسئله، صورت مسئله و طراح سوال هر دو حذف شدند تا مديران همچنان بر سبيل گذشته روند.

اين داستان تلخ و پر تكرار در بخشهاي زيادي پيش آمده و متاسفانه پيش خواهد آمد.

به راستي چه بايد كرد؟

بايد مايوس و منفعل شد؟

به نظر ميرسد كه بايستي فرهنگ نقد و نقادي را پررنگ تر كرد و منتقد را گرامي تر دانست و به او جسارت كافي داد.

@sociology_of_sport