ما در بهترین گروه جام جهانی قرار گرفته‌ایم. این نظر من است. گروه قهرمانان بزرگ

ما در بهترین گروه جام جهانی قرار گرفته ایم. این نظر من است. گروه قهرمانان بزرگ. چه افتخاری بهتر از این برای یک مسابقه؟ مسابقه با یک تیم کوچک یا حقیر، چه افتخاری دارد که همه مشتاقش هستند؟ حتی با وجود پیروزی؟
ملتها به وسیله ی فوتبال برای لحظاتی ترامپ و کره ی شمالی و بمبهای هسته ای و تحریمها و جنگ ها و هر نکبتی را که سیاست جهانی بر سر و رویشان می ریزد و نیز رنجی را که به طور طبیعی آدمی با آن مواجه است، فراموش می کنند.
فوتبال یک بازی است. پرهیجان، جذاب و امیدبخش که ملتها را به هم نزدیک می کند. فوتبال بازی ملتهاست نه حکومتها. ملتهایی که با هم در یک گروه افتاده اند درباره ی یکدیگر بیشتر می خوانند. یکدیگر را بیشتر می فهمند و هم را دوست تر خواهند داشت. بیشتر از 30 درصد مردم اسپانیا در یک نظرسنجی آرزو کرده بودند با ایران همگروه شوند. و این یک رکورد بود. راستش را بخواهید آرزوی منهم همگروهی با اسپانیا بود. تیم های بزرگ رقبای بزرگی می طلبند و در آسیا ما بهترینیم.
ما از غرب آسیا، اکنون قرار است با سه ملت همسایه و جذاب در دو سوی مدیترانه، خاطره ی مشترکی بسازیم و چه فرصتی بهتر از این؟
گروه سخت، گروه زندگی است. چون زندگی سخت است. گروه سخت به ملتها می آموزد که اگر می خواهند در جهان، قدرت برتر باشند به شعار نمی توانند چنان باشند. آنهایی که قهرمان هستند از کره ی مریخ نیامده اند. آنها هم مثل ما انسان هستند با این تفاوت که آنها مسیر را درست حرکت کرده اند. درست برنامه ریزی کرده اند و خود را در طول سالها برای قهرمانی ساخته اند. آنها در شخصیت یک قهرمان فرورفته اند. آنها قهرمانانه زندگی می کنند.
تیم ملی ما باید خود را برای یک نبرد بزرگ و پرافتخار آماده کند و شخصیت یک مبارز راستین را به خود بگیرد و از باختن نهراسد. مهم آن ساعتهایی است که خون در رگهایش برای نبرد، فارغ از هر نتیجه ای می جوشد. این درس زندگی است و راهی است که یک ملت باید همواره انتخاب کند.
این مسابقات به ما می آموزد، همان مکانیسمی که فوتبال ما را به عنوان تیم دوم جهان به جام جهانی برد، مشابه همان مکانیسمها می تواند ما را در نبردهای دیگر زندگی هم موفق سازد.
ما در فوتبال امروز ایران به علم و مهارت سرمربی، و نظم و انضباط تیمی بهای لازم را داده ایم و چون استعداد درونی مان تا حدودی از سایر ملتهای آسیا بهتر بود تیم اول آسیا شدیم. اگر در صنعت و کشاورزی و عمران و آبادانی و سیاست و مملکت داری هم این شاخص ها را رعایت کنیم چرا کشوری پیشرفته نشویم؟
واقعیت تلخ این است که مملکت داری ما مثل فوتبال ما نیست چرا که فوتبال شاخص هایش دقیق است. همه می فهمند کدام بازیکن و سرمربی چکاره اند و باید چه اصلاحاتی صورت بگیرد یا نگیرد. اما در مملکت داری کسانی برای سالها خرابکاری کرده و می کنند و در عین حال برای سالهای سال کماکان وزیر و وکیل و مدیر می مانند و تازه بعد نوبت به ژنهای خوبشان می رسد. مردم می دانند که کدام مدیر بد است و باید عوض شود اما آن بالایی ها نظر دیگری دارند و استصواب دیگری می نمایند و این دو غالبا ناهمخوان است. این است که فوتبال در ایران خود را مرتب بالا می کشد اما مملکتمان در برخی شاخصها کماکان در قعر مانده است.
فوتبال به ما می آموزد که در قرعه ی زندگی برای بازی در هر گروهی باید آماده بود. آنچه با آن مواجه خواهید شد بیش و پیش از همه خودتان هستید. آیا موجودی ترسو و بزدلید که قرار است در گروهی آسان، یک مرحله دیرتر، با سختی واقعی مواجه شود یا از همان ابتدا قرار است در برابر بزرگترین و پر افتخارترین قهرمانان سینه سپر کند؟ بخت به شما فرصت نخست را داده است.
پس نفس عمیقی بکشید، سرتان را بالا بگیرد، اراده را در چشمانتان متمرکز کنید، نیرو را در ساقهایتان جمع کنید و به میدان مسابقه وارد شوید، تا اگر ببازید به یک قهرمان ببازید و اگر نبازید به بزرگترین قهرمانان نباخته اید.
چه افتخاری بالاتر از این؟
https://t.me/mohammadhosseinghiasi