☸دینداری اعتقادی؛ دینداری ایمانی.. ✍محمد باقر تاج الدین

☸دینداریِ اعتقادی؛ دینداریِ ایمانی

✍محمد باقر تاج الدین

✅از میان انواع دینداری به نظر می رسد که مجاز باشیم از دو نوع دینداری در بین دینداران سخن بگوییم که یکی از آنها "دینداریِ اعتقادی" و دیگری "دینداریِ ایمانی" است. پیش فرض اصلی این نوشته این است که عمومِ دینداران از دینداریِ اعتقادی برخوردارند و تقریباً تمامی اعمال و رفتار دینی خود را بر اساس اعتقادات و باورهای خاص دینی تنظیم می کنند. بر این اساس است که عموم این دینداران اقدام به ایجاد مرزهای اعتقادی بین خود و سایر دینداران می کنند و هر روز بر سرِ این اعتقادات که بیشترشان فرهنگی، نسبی، جغرافیایی، تاریخی و...هستند با یکدیگر به مجادله و نزاع بر می خیزند. بیشتر دیندارانِ اعتقادی نمی دانند که دینداری شان بر اساس برخی اعتقادات نه چندان محکم و اساسی و خالص و ناب است و این در حالی است که این گونه می پندارند که از نوعی دینداریِ ناب و خالص و بی پیرایه برخورداند و در مقابل دینداری دیگران را ناخالص و انحرافی و التقاطی فرض می گیرند.

✅دیویس در کتاب "دین و ساختن جامعه؛ جستارهایی در الهیات اجتماعی" بین ایمان(faith) و اعتقاد یا باور(belief) فرق قائل می شود و این چنین می گوید: «ایمان یک پاسخ دینی بنیادی است. جهت گیری به سوی امر متعال، گشوده گی نامحدود ذهن و دل به واقعیت هستی به مثابه ی نامحدود، یا به نامتناهی است. ایمان را می توان اعتماد اساسی به واقعیت هستی یا عشق عام به واقعیت توصیف کرد...وضعیت ایمانی یا به تعبیر دیویس ایستار بنیادی در سوژه سبب گشوده شدن افقی برای فرد می شود که او درون آن می اندیشد، داروی می کند، تصمیم می گیرد و عمل می کند. اما اعتقادات داوری ها و احکامی هستند که بر مبنای این ایستار بنیادین پدید می آیند. این داوری ها یعنی اعتقادات دینی مامنند همه آفریده های انسانی نسبی، ناپایدار، و محدود به فرهنگ اند...پس ایمان ما را از محدود شدن در زیر سقف اعتقاد بر حذر می دارد. بدین ترتیب ایمان وضعیتی انسانی و وجودی است اما اعتقاد امری فرهنگی»(دیویس، 1387: 15).

✅بنابر نظر مصطفی ملکیان اگر «ایمان» را به معنای «تصدیق [قلبی] به بعضی عقاید جزمی و/یا قبول این عقاید» بگیریم (چنان‌که در الاهیات و کلام اسلامی دیدگاه رایج¬تر همین است) و از منشأ این تصدیق و/ یا قبول صرف‌نظر کنیم، در این¬صورت، هم «ایمان مبتنی بر تعبّد به یک شخص» (مثلن تعبّد به بنیان¬گذار دین و مذهب) می¬توانیم داشت، هم «ایمان مبتنی بر علم»، یعنی مبتنی بر باور صادقی که صدقش اثبات شده است، و هم «ایمان مبتنی بر «شهود و رویتِ باطنی یا کشف و شهودِ عرفانی» (ملکیان، 1387: 315).

✅بر این اساس می توان گفت دینداری اعتقادی بیشتر برخاسته از متن و بطن فرهنگ های گوناگون و از جنس باورها، ارزش ها و هنجارهای هر فرهنگ است و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متمایز می شوند. اعتقادات تا حدود زیادی تخته بند زمان و مکان و فرهنگ هستند و به دلیل عدم برخورداری از گشودگی های لازم که در ایمان یافت می شوند، همواره از برخی محدودیت های انسانی، فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی رنج می برند. دینداران اعتقادی حقیقتِ ایمان را در نمی یابند و به دلیل دور بودن و فاصله گرفتن از حقیقت دین و ایمان همواره بر اساس برخی اعتقادات و باورهای نادرست و محدود به قضاوت دیگران می پردازند و از این طریق راه را بر جنگ و نزاع می گشایند. به گفته حضرت حافظ:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

(ادامه)👇👇👇👇