✴️‍ تولید کودک لوند!. ✍️یاسر عرب

✴️‍ تولیدِ کودکِ لَوَند!
✍️یاسر عرب

🔰بزرگترین دروغی که آدمیان به هم می گویند همان هاست که بر زبان جاری نمی سازند! یکی از همین دروغها توسط والدین به کودک انتقال میابد: «ما درست زندگی کردن را قبلا آموخته و به تو نیز میاموزیم» این ادعای بزرگی است که با همان تولد کودک (یا گاه تصمیم به فرزند دار شدن) خواهی، نخواهی، مطرح شده است!

🔰این ادعا هر چند خطا اما حاملِ حقیقتی باطنی است و آن اینکه بزرگترها به شکلِ ناخوآگاه "ناچار" از ساختن معنای جهان برای کودک خود هستند. معنایی که با خرید لباس آبی برای نوزاد پسر و انتخاب رنگ صورتی برای سیسمونی دختر آغاز می شود...

🔰اما والدین خود نیز در این میان متأثر از فضای کلان تر هستند که در آن تنفس می کنند. و ناخودآگاه خودشان، از میان دو لب بزرگِ فرهنگِ جامعه با کودکان سخن می گویند. سخن من در حوزه ی رسانه است، پس به عنوانِ مثال می توان از فضای تاریکِ بک گراند تله تئاترهای کودک یا شخصیت های ترسناکِ دهه شصت یا عروسک های کنجکاو دهه ی هفتاد یا فضای رنگینِ خاله شادونه و عموپورنگ زده ی دهه های بعد نام برد.

🔰این ابداع موقعیت و فضا بیش از آنکه متناسب با نیاز واقعیِ کودکان طراحی شده باشد مرتبط با فهم بزرگترها از مناسبات اجتماعیِ پیش رو، و مورد نیاز کودک است. از این رو امروزه سخن گفتن کودکان به زبان انگلیسی همانقدر در قشر متوسط شهری ضرورت شمرده می شود که رفتن به کلاس تکواندو در دهه ی شصت! و باز، شخصیتهای ایستا، بی تحرک و روزمره ی شهر موشهای 2 (ظهور یافته در گفتمانِ امنیت ملی و حقوق شهروندی) همانقدر برای تولیدِ کودک مورد تایید است که کاراکترهای نترس، سر به سفر، متحرک و اهلِ خطرِ شهر موشهای 1 در دهه ی شصت!

🔰جامعه ی امروز ایران یک جامعه ی جوان و متاسفانه یک جامعه ی ناکام است! این ناکامی در تمام ابعاد اظهر من الشمس است. ساده ترین نوع کامروایی که بر سائقه اولیه ی انسانی بنا شده کامروایی جنسی و عاطفی است. جامعه ای با حدود 12 میلیون مجرد، 5 میلیون زنِ بدون همسر، دارای بالاترین حد بحرانِ خانواده، آمار فاجعه بار طلاق رسمی و عاطفی، و.. جامعه ای است که در زیست جنسی و عاطفی اش به شدت ناکام است.

🔰در این میان بسیار طبیعی است که این فروخوردگی جنسی و عاطفی، در اشکال مختلف و سطوح گوناگون بیرون بزند! از فضای شهری، تا استند آپ کمدی ها، از شیوه معماری، تا نوع پرزنت کردن شخصیت آدمها در فضای واقعی و مجازی، از مناسبات پشت پرده ی سینما با زنان تا زندگی پرتلاطم جنسی و عاطفی واقعی ِسلبریتی ها. و حالا متاسفانه باید نوشت تا عرصه ی تولیدات ِ بی رمق و کم سوی کودک و نوجوان!... باز اینجا جامعه ی بزرگسال است که به شکلی ناخودآگاه (یا خودآگاه) دغدغه های جنسی و عاطفی خود را به خورد زیست جهانِ کودکان می دهد!

🔰مادر بزرگم می گفت کج بنشین و راست بگو! و راست اش این است که من ابتدا قصد داشتم نقدی به سریال هشتگ خاله سوسکه بنویسم! اما هرچند این بلبشوی بی روایت را فیلم نمی دانم اما با یک رصد سر دستی و آشنایی با آثار دیگری چون پیشونی سفید، و حتی سبک و سیاق داستان پردازیِ آثار دیگر تولید شده در سالهای اخیر، با تولید انبوه "کلیشه" های جنسی و جنسیتی برای کودکان مواجه شدم. الگوهایی، بازنمایی شده متناسب با زندگی بهم ریخته ی جنسی و عاطفیِ خودِ ما بزرگترها که به اسم شوخی و خنده و مهربانی به خورد کودکان مان داده می شود.

🔰مصادیقِ وارده در مواجه با آثار نام برده آنقدر زیاد هست که در این یادداشت مختصر نگنجد. اگر مایل به پیگیری بیشتر هستید می توانید این گزارشِ خوب میدان از فیلم پیشونی سفید را ببینید:
http://yon.ir/pishooni

🔰کودک بی دفاع است! یعنی در هنگام دریافتِ پیام قوه ی فیلتر سره از ناسره اش بسیار ضعیف است. تزریقِ انبوه وجوه اروتیک، چهره پردازی زنانِ خوشگل اینستاگرامی، ترسیم روابط عاشقانه، تولید موقعیت های احساسی و دیالوگهای دلبرانه، پشت چشم نازک کردنِ کاراکترهای قطامه، حجم بالای طعنه های جنسی و جنسیتی، چه دردی از فردای کودکان این سرزمین درمان خواهد کرد؟

🔰ما کودکان دیروز هنوز زخمهایی در روح مان داریم از ترسناکی کارکترهایی چون سمندون، غمگینی تئاتر هادی و هدی، افسردگیِ برنامه ها و دکورهای چرک دم اذان مغرب، و زیست جهانی پر از خشونت، غم، درد،ماتم، و سرگردانی. با دیدن این حجم از اشاره به جنس، جنسینگی، جنسیت، برتری جنسی، رابطه جنسی، زیست جهانِ جنسی یا جهان عاطفیِ زود رس، برای کودکان باخود اندیشیدم «بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ؟» به کدامین گناه دنیای معصوم و انسانی کودکان را چنین آلوده ی تشنجِ عاطفی و فطری می نمایند؟

پ.ن: مدیر فرهنگی گرامی شما خودت را ناراحت نکن... تولید انیمیشن استاد مصباح انقلابی واجب تر است!

@sociology_of_sport