✅ «جهانی فکر کن ملی عمل کن».. حق با اوست

✅"جهانی فکر کن ملی عمل کن"

🔸همین الان، نامه دوم رسول خادم را خواندم؛ نامه‌ای به دنبال نامه استعفایش از ریاست فدراسیون کشتی، و در نقد رویکرد مدیریتی حاکم بر عرصه‌ی ورزش کشور. حق با اوست. شترسواری دولا دولا نمی‌شود. نمی‌توان از سویی سودای حضور در مسابقات ورزشی جهانی را داشت و از سوی دیگر از مواجه شدن با ورزشکاران کشوری خاص چون "اسرائیل"، پرهیز کرد. این تناقضی جدی است که در چارچوب قواعد جاری سازمان‌های جهانی فوتبال و کشتی و غیره، امکان استمرار ندارد. این تناقض، باید حل شود. یا رومی روم یا زنگی زنگ. یا کناره‌گیری از میادین ورزشی جهانی یا تن دادن به قواعد بین‌المللی، و جوانمردانه به مصاف حریفان از هر مکانی و با هر زبانی و رنگ پوستی، با حفظ باورها، رفتن. ... شاید هم به تعبیر خادم، دستگاه دیپلماسی بتواند مقامات ورزشی جهانی را متقاعد به برحق بودن قاعده‌ی کنونی حاکم بر ورزش ایران بکند و کشتی‌گیران و مربیان و مسئولان ورزشی ذیربط را از دام مجازات مقامات ورزشی جهانی، رهایی دهد. در هر حال، ادامه ی وضع، به شکل گذشته ممکن نیست. یا باید مذاکره کرد و طرف را متقاعد، یا باید قید حضور در مسابقات جهانی را زد یا اینکه باید قواعد طرف مقابل را پذیرفت. ...

🔸باخت عمدی علیرضا کریمی در مسابقات جهانی کشتی، با هدف عدم مواجهه با کشتی گیر "اسرائیل" در مرحله‌ی بعد، کشتی ایران را با چالشی جدی پیش رو کرده است. این چالش، بیانگر چالشی بزرگتر در عرصه‌ی نظام حکمرانی و سیاست خارجی است: گره خوردن هویت وجودی نظام حکمرانی و سیاست خارجی با نفی دولت "اسرائیل" از سویی، و دغدغه توسعه را داشتن از سوی دیگر. واقعیت امر، این است که بدلیل ساختار نظام حکمرانی جهانی، از جمله پیوند قوی منافع این کشور و دولت آن با منافع راهبردی دولت آمریکا و کشورهای اروپایی، سیاست خارجی مبتنی بر رویکرد حذف "اسرائیل" به معنای افتادن در تضاد و تقابل آشکار و شدید با این دولت‌ها هم هست که بیش از نیمی از تولید جهان را عرضه می‌کنند و مرکز تولید دانش علمی و فنی رایج در مرزهای پیشروی جهانی هستند. این یعنی، امکان ناپذیری پیشبرد پروژه توسعه در چنین شرایطی. چرا که به معنای نه تنها ناتوانی در بهره‌برداری از فرصت‌هایی است که این کشورها در عرصه‌ی اقتصاد و فناوری خلق و عرضه می‌کنند، بلکه به معنای صرف انرژی و بودجه بسیار زیاد برای مدیریت تضاد و تقابل جاری با آن‌ها نیز است.

🔸در تحلیل نهایی، نتیجه چنین رویکردی در عرصه سیاست خارجی، فقط از دست دادن مدال ارزشمندی نیست که کشتی‌گیری چون علیرضا کریمی می‌تواند کسب، و پرچم سرزمینش را همراه با طنین آهنگ سرود ملی‌اش، در آوردگاه ورزشی بزرگ جهانی، به اهتزاز درآورد و موجب تقویت غرور ملی هموطنانش بشود؛ بلکه، مهم‌تر از آن از دست دادن فرصت‌های مختلف اقتصادی در مقایسه با رقبای منطقه‌ای چون ترکیه و دچار شکاف تمدنی و تاریخی شدن نیز است. انتقال بخشی از فارغ التحصیلان بیکار به بازار چنین کشورهایی، استفاده از دانش علمی و فنی این کشورها در قالب سرمایه‌گذاری‌های مشترک و ارتقای فناوری بنگاه‌های تولیدی و کنترل بحران زیست محیطی که آینده‌ی ایران را در معرض مخاطره جدی قرار داده، استفاده از توانمندی‌های شرکت‌های بزرگ گردشگری جهانی و تبدیل کشور وسیع و زیبا و چهارفصل ایران به یکی از مراکز مهم گردشگری جهانی، از جمله‌ی فرصت‌هایی است که به این دلیل از دست می‌رود و در نتیجه، بحران‌های مختلف ( بیکاری، عقب ماندگی فناورانه، تخریب محیط زیست، وابستگی به نفت، و غیره) بر روی هم انباشت می‌شود.

🔸گریزی از پذیرش اصل "جهانی فکر کن ملی عمل کن" نیست. اصلی که نه وادادگی شرق به تمدن غرب را توصیه می‌کند و نه انزوای ملی را. نه خودباختگی در برابر تمدن جهان‌گیر غرب و نه ستیز با آن را؛ نه به آغوش کشیدن یا حتی دست دادن به کشتی‌گیر "اسرائیل" را اجبار می‌کند و نه پرهیز از مواجهه با او را. تنها تعامل سازنده با جهان، با توجه به هویت و منافع ملی، را توصیه می‌کند. اگر این اصل، راهنمای راه نظام حکمرانی باشد، در این صورت می‌توان امیدوار به نه تنها رفع چالش جاری در عرصه‌ی ورزش که می‌توان امیدوار به رفع بسیاری از چالش‌های دیگر توسعه‌ای و رفع بحران‌های مختلف بر روی هم انباشت شده، یا دست کم کنترل و مدیریت آن‌ها، در گذر زمان، بود.
علی دینی ترکمانی
12 اسفند 1396

https://t.me/alidinee