@sociology_of_sport یادداشتها, نظرات, تحلیلهای اجتماعی و پیشنهادهای سازنده شما را در خصوص جامعه شناسی ورزش و جامعه شناسی بدن در نشانی زیر چشم به راهیم: @Moidfar @madanibita
Bita Madani:.۱۷۴ سال پیش فریدریش نیچه شاعر و فیلسوف بزرگ آلمانی در چنین روزهایی زاده شد
Bita Madani:
۱۷۴ سال پیش فریدریش نیچه شاعر و فیلسوف بزرگ آلمانی در چنین روزهایی زاده شد. تأثیر عمیق نیچه بر فلسفه, هنر, ادبیات, و جامعه شناسی پس از خود به راستی انکار ناپذیر است.
با گرامی داشت او خلاصه ای از مهم ترین اثرش پیشکش یاران ارجمند می شود:
📚چنین گفت زرتشت
🖊فردریش نیچه
🔰یکی از مهم ترین آثار نیچه که در سال ۱۸۸۳ میلادی نشر یافت «چنین گفت زرتشت» است. این اثر قالبی شعرگونه داشته محتوای آن نیز شامل اندیشه های فلسفی نیچه می شود که از زبان راوی (زرتشت) بیان می کند. نیچه بدلیل آشنائی با ادبیات و فرهنگ ایران از نام زرتشت بهره گرفت تا به شرح گویاتری از عناصر مفهومی کلیدی اندیشه خود: «ابر انسان», «مرگ خدا», و «بازگشت جاودانه» نائل شود.
📖چکیده کتاب:
🔰زرتشت پس از ده سال عزلت در کوه ها عزمی راسخ می یابد تا شهد خرد خویش را به انسانها بچشاند، پس به شهر فرود میآید؛ اما مردم به صدای برخاسته از الهام او گوش فرانمیدهند زیرا به کف زدن برای بندبازیهای یک بندباز توجه داشته و به سخنان فهم ناپذیر او میخندند. زردشت حواریونی برای خود برمی گزیند تا «گفتارهای» خود را که تحقیر آرمانهای کهن است توسط آنها اشاعه دهد. او سه بار از تنهایی و عزلت خود خروج می کند و به جمع آدمیان می رود تا آنها را تعلیم دهد و سخنانش را به گوش آنها برساند و باز به تنهایی خود باز میگردد.
🔰پس از ماجراهای جذاب و قابل تأمل فراوان در آخرین بخش کتاب او در عزلت خود به هفت انسان برخورد میکند که تجسم نمادین ارزشهای کهن یا چهره مبدل ارزش های نویناند:
۱- غیبگویی که تجسم بیزاری از زندگی است
۲- دو شاه دلزده از دروغین بودن قدرت
۳- یک «روح وسواسی» مسموم از جهل خویش
۴- یک جادوگر، برده خیالات تمام نشدنی اش
۵- آخرین پاپ که از زمانی که «خدا مردهاست» بی هدف سرگردان است
۶- زشت روترین مرد جهان که از سر بغض و کینه خدا را کشته است
۷- و فقیر خودخواسته ای در جستجوی سعادت زمینی
🔰این انسانهای "برتر" نزد زردشت پناه می برند. بدینگونه ضیافت به افتخار «ابرمرد» آغاز میشود؛ ابرمردی که از میان توده مردم سر برآورده به این ترتیب به او توان تازهای میبخشد. اما همین که زرتشت دور میشود میهمانان خود را در چنگال نوعی اضطراب مبهم گرفتار می بینند. آنها که نمیتوانند بدون خدا زندگی کنند به پرستش یک خر می پردازند. زردشت بازمیگردد و این ننگ و رسوایی را پاک میکند و سپس «ترانه سرمستی» واپسین تصدیق ایمان به بازگشت ابدی را سر میدهد.
🔰کتاب با شعری کوتاه پایان مییابد و بدینگونه سرگذشت زرتشت در صبحگاه درخشان پایان میگیرد با این نوید که به زودی نوبت به ظهور حواریون حقیقی او فرا خواهد رسید.
@sociology_of_sport