📌نکاتی در مورد ورود زنان به ورزشگاه.. 🖊بی تا مدنی

📌نکاتی در مورد ورود زنان به ورزشگاه

🖊بی تا مدنی

🔷تسهیل و تجهیز زیر ساخت ورود و تخصیص جایگاه مجاور خبرنگاران به زنان در استادیوم آزادی یک دستاورد شگرف در حوزه مسائل اجتماعی زنان در حوزه ورزش نیست بلکه در واقع حقی است که وفق قانون اساسی و حقوق شهروندی ظاهرا این روزها و تا حدودی رو به احقاق گذاشته است.
از همین رو ذکر چند نکته در این مقطع زمانی و شرایط اجتماعی ضروری به نظر می رسد:

🔹این اتفاق دستاورد هیچ بیانیه, کنش جمعی یا خرد جمعی مردان/ مردانه در عرصه ورزش کشور نبوده و نیست. هیچ نهاد داخلی نمی تواند این امر را امتیازی منتسب به خود تلقی کند که در کسب آن تأثیر به سزایی داشته است.

🔹چه بسا مواضع انفعالی بسیاری از دست اندرکاران امر ورزشی در اجتماعات فوتبالی مردانه در حد فاصل زمانی بازی "ایران - بولیوی" تا "پرسپولیس - السد" شامل موارد زیر هم بوده است:

-انداختن توپ در زمین زنان و مقصر جلوه دادن آنها با این توجیه تکراری که زنان خودشان در حق خود کوتاهی می کنند. در حالی که زنان پشت دربهای استادیوم از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و چنان فشاری بر نهادهای کنترل اجتماعی وارد کرده اند که برای تمییز پسرنماها مأمور زن گماردند.

-عدم وفاق بین interest group ها شامل نمایندگان یا مردان تماشاچی, لیدرها (بوقچی ها), صاحبان باشگاهها و کانون هواداران, کانون مربیان, نهادها و دوایر ذیربط برای دفاع از حق زنان در عمل تجلی نیافت. دیدیم که استادیوم دوباره صدهزار پسری شد. "آزادی" در بازی پرسپولیس- السد از تماشاچیان بی تفاوت نسبت به عدم حضور نیمی دیگر از پیکره جامعه پر و خالی شد. بحث زنان دوباره از دستور نشست های آقایان خارج شد.

🔹اجتماعات پیش گفته در باز و بسته شدن کوریدور زنان در استادیوم به بهره برداری شعاری اکتفا کرده با زیر و بم این قضیه آنها نیز زیر و بالا شدند. همچنان که دیدیم مباحث مربوط به زنان تحت الشعاع و مرعوب از سخنان دادستان تهران از دستور نشستها هم در دولت و هم در برخی از نهادهای مردمی فوتبال خارج شد.

🔹علی رغم همکنشی نمایندگان گروه جامعه شناسی ورزش در نشستهای گوناگون مشترک( به میزبانی انجمن جامعه ورزش و فرهنگ در کتابخانه ملی) هیچ نماینده ای از کانون مربیان یا کافه فوتبال در نشست آبان ماه گروه جامعه شناسی ورزش انجمن جامعه شناسی ایران (با دستور نشست تحلیل موقعیت زن- کنشگران اجتماعی عرصه ورزش و بحث ورود به ورزشگاه) شرکت نجست. این امر علاوه بر اینکه نشان از عدم تاب آوری و پذیرندگی نهادهای جامعه مدنی ورزش ما نسبت به یکدیگر و القای حسی از عدم صلاحیت پرداختن به یک دغدغه مشترک یا منوپولیزه کردن دستاوردی که اساسا دستاورد هم نیست را دارد, در خوش بینانه ترین حالت گویای نوعی بی تفاوتی در بخشهایی از بدنه جامعه مدنی فوتبال نسبت به همین دغدغه های مشترک است. این در حالی است که درهم تنیدگی کنشهای صورت گرفته می توانست با تداوم و پیوستگی سبب بهره مندی همه گروههای اجتماعی ذی نفع از ثمرات آن شود.

🔹یک اشتباه شناختی همواره در این رابطه رخ داده و تکرار می شود. برخی از کنشگران مدنی فوتبال بر رجوع به آرای موافق فقهاء در حالی تأکید داشته و دارند که این کار عملا هیچ تأثیری بر بدنه موفق تر و غالب سنتی فقه نداشته است. نظام سلطه در تلفیق نامبارک سنت و ایدئولوژی بر امر ورزشی + امر جنسیتی تقویت و بازتولید شده و می شود. این نظام تابعی از جریانات فکری سنتی و محافظه کار بوده یا هست. اما برخی برادران همچنان و خوشبینانه بر لزوم گفتگو و رخصت خواهی از علماء پافشاری دارند.
اگر قرار بر ایجاد چنین فضای گفتمانی باشد بهتر است پس از آن "هل بزرگ" از بیرون که درب قلعه را باز کرد رخ دهد تا اثرگذارتر و ماندگارتر بوده و نمایندگان جامعه مدنی ورزش از موضع انفعالی فعلی رهایی یافته باشند.

🔹در کانونهای هواداری یا کانون مربیان هیچ مکانیسم ساخت یافته ای برای تعریف عضویت زنان به عنوان هوادار یا مربی, کارشناسان و تحلیلگران ابعاد مختلف امر ورزشی, یا گزارشگران و اصحاب رسانه زن حوزه ورزش وجود ندارد. امید آن می رود با وجود پیش کسوتان دلسوز و مردمی این بخش از جامعه مدنی این امر محقق شود. هر قدر ثبت و رسمیت یافتگی این سنخ بدنه های مردمی بیشتر باشد امکان کنشگری نمادی توسط زنان و مردان امروز و فراتر از آن نسل فردا بر مبنای نهادینگی و تفکیک یافتگی نیز بیشتر فراهم می شود.

🔹 با توجه به اولتیماتوم مقامات AFC و FIFA برای غلبه ایران بر آن "زیرساختهای ناآماده" لب مرز از دست دادن میزبانی پرسپولیس در بازی روز شنبه, به نظر می رسد نگارش و نشر هر بیانیه ای در شرایط فعلی که بحث ورود زنان به استادیوم تابع عناصر فشارآور خارجی بوده و ایران را ناگزیر از تبعیت کرده, بیش از هرچیز جنبه ای تشریفاتی داشته و کارکردی ندارد مگر چیزی برای ویترین شیک برابری جنسیتی در نهادهای فوتبالی مردانه.

@sociology_of_sport