آموزه‌های جام جهانی برای جامعه ایرانی. 📝مجید خاتونی

آموزه های جام جهانی برای جامعه ایرانی
📝مجید خاتونی

جام جهانی به عنوان یک رویداد بزرگ جهانی، غیر از موضوعات فنی و ورزشی حاوی آموزه های بسیاری در ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است که به عنوان یک مکتب آموزشی می توان از آن برای پیشرفت و توسعه ورزش و دیگر نهادهای اجتماعی کشور بهره جست.

عمده توجه و اقدامات فیفا برای این دوره از رقابت ها و حتی دوره آتی در جهت افزایش اعتماد جهانی، حفظ جایگاه و اقتدار بین المللی خود بوده است.

به دلیل وجود فساد مالی در ساختار فیفا طی سال های اخیر، این سازمان بین المللی در جهت زدودن خدشه های وارده، برنامه های اعتباربخشی را در دستور کار خود قرار داده است.

مبارزه با نژاد پرستی، پرهیز از توجه دوربین های تلویزیونی به زنان جذاب، استفاده از کمک داور ویدئویی و افزایش سهم درآمد کشورها و نیز افزایش تعداد تیم های شرکت کننده برای دوره آتی، نشان از رقابت این نهاد بین المللی با سایر نهادهایی چون کمیته بین المللی المپیک و در ابعاد بزرگتر سازمان ملل متحد است.

این قبیل اقدامات اصلاحی می تواند الگویی برای سازمان ها، نهادها و موسسات داخلی باشد که با کژکارکردها و عملکرد ضعیف خود شکاف اعتمادی را با جامعه ایجاد نموده اند.

وجود ۸۰ ورزشکار چند تابعیتی در تیم های شرکت کننده در این جام، نشان از استقبال کشورهای مختلف از این نوع بازیکنان و توجهی درخور به این موضوع است.
نقش گروه های دیده بانی و استعدادیابی در رصد و انتخاب استعدادهای ورزشی برون مرزی کشورها بسیار پررنگ است. توجه به این مهم برای کشورمان در تمام عرصه ها با وجود چند میلیون مهاجر در سراسر جهان ضروری است.

رمز موفقیت تیم های برتر در جام جهانی مبتنی بر خرد جمعی و مدیریت برنامه محور بود. برنامه های بلند مدت که با بسیج منابع و یکپارچگی کارکردی نهادها،موفقیت ورزشی را به همراه داشت و می تواند الگوی مناسبی برای جامعه سلیقه گرا و جمع گریز ایران باشد.

گفتمان فوتبال از شروع تا پایان مسابقات تیم ملی ایران بر کل فضای جامعه چتر گسترانید و به مثابه انرژی جامعه عمل نمود.

جشن مردم ایران بعد از هر سه مسابقه ارتباط محکمی با نتایج تیم ملی نداشت که حاوی دو موضوع مهم است:
۱- فوتبال به مثابه پناهگاهی برای رهایی از شرایط نابهنجار اقتصادی و اجتماعی موجود و ابزاری جهت تخلیه فشارهای روانی برآمده از شرایط یأس آلود و ناشاد جامعه عمل می کند.
۲- حماسه سازی و جهت دهی به افکار عمومی در اثر جریان سازی و القائات رسانه ای که جامعه را به سمت برپایی شادی سوق می داد در این امر دخیل بود.

جنس شادی های مردم در قیاس با رویدادهای گذشته(مصاف با تیم های ملی استرالیا و آمریکا) تصنعی تر بود و تفاوت معناداری داشت که بزرگنمایی رسانه ای از علل اصلی آن است.

جامعه ایرانی و علاقه مندان ورزش با فقدان مرجع فکری روبرو هستند و متأسفانه در سال های گذشته مرجع فکری ورزشی برای جامعه، رسانه ها بوده اند که سطح سواد ورزشی جامعه را نه تنها توسعه نبخشیده بل با جابجایی متن با حاشیه در ورزش، به تحریف آگاهی دست زده اند.

مجریان ورزشی تلویزیون به دلیل فقدان سواد ورزشی لازم، نگاه کمی و سطحی(تنها اتکا به آمارها و نتایج مسابقات) نتوانسته اند در قامت مرجعی برای جوانان و نوجوانان جامعه برآیند و معضل اجتماعی را پدید آورده و در سال های اخیر چالش و آسیب هایی را برای جامعه ورزش برجای گذاشته اند. رویکرد برخی برنامه های ورزشی با جا به جایی میان احساس و ادراک مخاطبان، انسداد فکری ایجاد کرده است.

در میان شادی های خیابانی، حضور زنان در هنگام پخش مسابقات در عرصه های عمومی (کافه ها، پارک ها، سینماها) و نیز هنگام کنشهای شادیانه خیابانی با کنار زدن خطوط قرمز نکته ای قابل توجه و تأمل در جهت گفتمان مطالبه گری زن ایرانی است.

پیوند زنان و فوتبال سوای علایق ورزشی، بدل به درگاهی برای گذر از موانع اجتماعی گشته که با فراگیر شدن آن فصل تازه ای در ورزش کشور آغاز شده است تا زنان با استفاده از قدرت کمتر قابل کنترل فوتبال، دست به کنش های اعتراضی و حق خواهی زنند.

حضور مقامات سیاسی کشورها در حین برگزاری مسابقات از دیگر نکات مهم این جام و گویای این نکته است که تفکر قهرمانی علاوه بر خواست جماعت ورزشی به شکل جدی در دیدگاه سیاستمداران جریان می یابد و با برنامه ریزی و سازماندهی و پروژه های بلند مدت در ساق های ورزشکاران به فرجام می رسد.

در سلسله علل موفقیت در این رویداد بزرگ جهانی، نگاه ها تنها به مستطیل سبز محدود نمی شود و ساحت های دیگری چون سیاست های اجتماعی، برنامه های اقتصادی و فرهنگی و تلاش های دیپلماسی در منظومه موفقیت تیم های ملی مهم انگاشته می شود.
موفقیت در جام جهانی فوتبال مستلزم، ملی اندیشیدن و همکاری جمعی است و درس بزرگی برای سیاستمداران برخی کشورها از جمله دولتمردان ما را می رساند که حمایت از ورزش را با دخالت اشتباه نگیرند