💢زنان، استادیوم و بحران حکمرانی در ایران.. ✍ مهران صولتی

💢زنان، استادیوم و بحران حکمرانی در ایران

✍ مهران صولتی

🌱زنان ایرانی بالاخره دیشب به استادیوم آزادی راه یافتند تا تماشاچی بازی ایران- اسپانیا از روی سکوهای ورزشگاه باشند. حضوری که با کش و قوس های فراوانی در تمام عصر دیروز همراه بود! از موافقت اولیه تا ممنوعیت بعدی و نهایتا دستور وزیر کشور که برخی آن را متاثر از ورود حسن روحانی به عرصه این کشاکش می دانند! به نظرم می توان تحول دیشب را نوعی بازنمایی بحران در حکمرانی کشور قلمداد کرد که خود را به تناسب خود را در عرصه ها نیز بازتاب می دهد. بنابراین از شواهدی مانند رویداد دیشب می توان به نتایجی در مورد ویژگی ها و نارسایی های نظام حکمرانی ایران در هزاره سوم دست یافت:

🔹هیچ تصمیمی قطعی و مداوم نیست! در لحظه می اندیشیم و تصمیم می گیریم! نظام تصمیم گیری معیوب، پرچالش و سرشار از تناقض است! از همین رو است که برخی ایران را جامعه کوتاه مدت نامیده اند!

🔹به دلیل ناهماهنگی بسیار در سطوح حکمرانی، شجاعتی برای تحول و اتخاذ تصمیم های بزرگ وجود ندارد! مدیری که خلاف عادت اقدامی کند با خطر حذف مواجه است. بنابراین چیزی به نام ریسک پذیری وجود ندارد!

🔹بین اختیارات و مسئولیت ها شکافی ژرف وجود دارد! لایه های انتخابی و انتصابی به تناسب موقعیت در نقش اپوزیسیون یکدیگر ظاهر می شوند! هیچ هماهنگی استراتژیکی برای اتخاذ تصمیم های بزرگ شکل نگرفته است!

🔹چون از ابتدا تمهیدی برای نهادینه کردن مشارکت مردم در فرآیند تصمیم گیری ها اندیشیده نشده است اجتماعات مردمی همواره به چشم یک تهدید امنیتی و غیر قابل پیش بینی نگریسته می شوند، حتی یک حضور ساده در استادیوم های ورزشی!

🔹به دلیل فقدان یک اجماع راهبردی برای خروج از بحران های موجود همچنان مسائل حاشیه ای اهمیتی بیشتر از مسائل اصلی دارند! تصمیم های بزرگ ابتدا در سخنرانی ها اعلام می شوند و سپس در فرایندهای چانه زنی تعدیل می شوند!

🔹به دلیل فقدان گفتگو میان نمایندگان سنت و مدنیته مانند حوزه ها و دانشگاه ها، فضایی سرشاراز سوء تفاهم بر روابط حاکم است! با وجود صرف زمان بسیار برای یک تصمیم، تنها یک‌موضع گیری می تواند همه چیز را ویران سازد!

🔹شلختگی موجود در نظام تصمیم گیری موجب آزادی اظهار نظر در همه عرصه ها شده است! هر کسی خود را مکلف می داند که در هر زمینه ای و از هر تریبونی نظرات خود را بیان کند! بحران حکمرانی ایران از فقدان تمایز میان نهادها آغاز می شود!

🔹تودرتویی نهادی فاجعه بار است! تصمیم گیری ها مدام به شوراهایی ارجاع می شود که به دلیل موازی کاری و ناهماهنگی کاملا خنثی و بی اثرند! هیچ بحرانی برای همیشه حل نمی شود بلکه صرفا بر روی بحران های پیشین انباشته می شود!

🔹 شوربختانه باید گفت که با فراگیری چنین بحران در نظام حکمرانی کشور نه تنها به توسعه نخواهیم رسید بلکه همچنان درجاخواهیم زد! آنچه البته نصیب مان می شود استهلاک عمیق سرمایه های اجتماعی، انسانی و فیزیکی در این مسیر است! برای اصلاح این سیکل معیوب از کجا آغاز کنیم؟