🌐 جامعه شناسی درباره چیست؟

🌐 جامعه شناسی درباره چیست؟

🔺ما امروز در پایان قرن بیستم در دنیایی زندگی می کنیم که به شدت نگران کننده و در عین حال مشحون از شگفت آورترین نویدها برای آینده است.

🔺دنیایی متلاطم از امواج دگرگونی، وحشت زده از امکان جنگ هسته ای و دستخوش حملات ویرانگر تکنولوژی امروزی به محیط طبیعی.

🔺با این همه ما دارای امکاناتی برای حاکمیت بر سرنوشت خویش و شکل دادن به زندگی بهتری برای خودمان هستیم که برای نسل های پیشین غیرقابل تصور بود.

❓چگونه این دنیا پدید آمد؟ چرا شرایط زندگی ما با شرایط زندگی نیاکانمان چنین متفاوت است؟ دگرگونی در آینده چه مسیرهایی را در پیش خواهد گرفت؟

🌀این پرسشها مساله اساسی جامعه هستند، رشته ای که به این ترتیب نقشی بنیادی در فرهنگ فکری امروزی بازی می کند.

⭕️ چرا افراد عاشق می شوند و ازدواج می کنند؟

🔸در نگاه نخست پاسخ این پرسش بدیهی می نماید.عشق بیانگر دلبستگی فیزیکی و شخصی متقابلی است که دو نفر نسبت به یکدیگر احساس می کنند.

🔸این روزها بسیاری از ما ممکن است درباره این نظر که عشق همیشگی است تردید داشته باشیم اما معمولا فکر می کنیم که عاشق شدن از احساسات و عواطف عام انسانی ناشی می گردد. برای زوجی که عاشق می شوند کاملا طبیعی به نظر می رسد که بخواهند زندگی مشترکی را آغاز کنند.

🔸اما این نظر که چنین بدیهی می نماید، در واقع کاملا غیرعادی است. عاشق شدن تجربه ای نیست که اکثر انسانها داشته باشند، و به ندرت با ازدواج مربوط است. مفهوم عشق رمانتیک تقریبا تا پیش از دوران اخیر در غرب رواج نیافته بود و در اکثر فرهنگهای دیگر هر گز وجود نداشته است.تنها در دوران نوین است که عشق، ازدواج و تمایلات جنسی در پیوند نزدیک با یکدیگر در نظر گرفته می شوند. در قرون وسطی و قرن ها بعد از آن، افراد اساسا برای باقی ماندن حق مالکیت یا دارایی در دست خانواده یا پرورش کودکان برای کار در مزرعه خانوادگی ازدواج می کردند.

⭕️ تندرستی و بیماری

🦠 ما معمولا درباره تندرستی و بیماری به عنوان مسائلی که تنها به وضعیت طبیعی بدن مربوط می شوند می اندیشیم. شخص احساس درد و رنج می کند یا دچار تب می شود. این وضع چگونه می تواند با تاثیرات فراگیرتری از نوع تاثیرات اجتماعی رابطه داشته باشد؟

🦠 در واقع عوامل اجتماعی برتجربه وقوع بیماری و نیز بر چگونگی واکنش ما نسبت به بیمار بودن تاثیر عمیق دارند.

🦠خود مفهوم بیماری که متضمن اختلال در کارکرد طبیعی بدن است از نظر مردم در همه جوامع یکسان نیست. بیماری و حتی مرگ در برخی فرهنگهای دیگر ناشی از ارواح پلید تصور می شوند نه علل طبیعی درمان پذیر.

⭕️ جرم و مجازات

⚖ یک گزارش هولناک مربوط به آخرین ساعات زندگی یک محکوم به مرگ در سال ۱۷۵۷ که به توطئه برای قتل پادشاه فرانسه متهم گردیده؛ مجازات این فرد جداشدن اجزای بدنش بوسیله چهار اسب ، جدا کردن قسمت هایی از گوشت بدنش و ریختن روغن جوشان بر روی بدنش بود.

🌀 پیش از دوران جدید، این گونه مجازاتها غیرعادی نبود. اعدام ها اغلب در برابرجمعیت انبوهی از تماشاگران انجام می شد. شیوه ای که تا قرن هجدهم نیز در برخی از کشورها ادامه داشت.

🌀امروز ما این گونه شیوه های مجازات را کاملا نفرت انگیز می دانیم. ممکن است تصور کنیم که در گذشته مردم حتما وحشی تر بوده اند در حالی که ما انسان تر شده ایم. اما برای یک جامعه شناس چنین تبیینی قانع کننده نیست.

🌀کاربرد رسمی خشونت به عنوان وسیله مجازات قرنها در اروپا استقرار یافته بود. مردم طرز تلقی خود را نسبت به این قبیل اعمال به طور غیر مترقبه تغییر ندادند. عوامل اجتماعی مهمتری در کار بودند که با فرآیندهای عمده دگرگونی که در آن دوره رخ می داد ارتباط داشتند.

🌀 جوامع اروپا در آن هنگام به جوامع صنعتی و شهری تبدیل می شدند. نظم روستایی کهن به سرعت جای خود را به نظمی می داد که در آن مردم بیشتری در کارخانه ها و کارگاهها اشتغال پیدا می کردند و به نواحی شهری که به سرعت روبه گسترش بودند کوچ می کردند. برقراری نظارت اجتماعی بر جمعیتهای دارای پایگاه شهری با شکل های قدیم تر مجازات ممکن نبود. زندانها به عنوان بخشی از یک روند کلی در جهت ایجاد سازمانهایی که افراد در آنها در پشت درهای بسته و جدا از جهان خارج نگاهداری می شدند به عنوان وسیله ای برای منضبط کردن و نظارت بر رفتار آنان توسعه یافتند. در زندان تبهکاران می بایست بازپروری و به شهروندان شایسته تبدیل شوند. مجازات تبهکاران در جهت تربیت شهروندان مطیع بود.

🌀 انچه را که ما اکنون به عنوان نگرشهای انسانی تر نسبت به مجازات درک می کنیم بیشتر پیامد این دگرگونی ها بود تا اینکه اساسا علت انها باشد.

📌 منبع این مطلب؛ کتاب جامعه شناسی آنتونی گیدنز، ترجمه منوچهر صبوری، صفحات ۳۱ الی ۳۵ است.

https://t.me/joinchat/AAAAAEJLNLu9Gs-xukoTpA