‍ 🔹 سیاست ایدئولوژیک در فقدان منافع ملی!.. مهران صولتی

‍ 🔹 سیاست ایدئولوژیک در فقدان منافع ملی!

@solati_mehran

✍ مهران صولتی

🌱مسعود ده نمکی می گوید که ایران باید یمن را با یک گل شکست می داد و در عوض در دیدارهای احتمالی با عربستان یا امارات دروازه آن ها را گل باران کند. اشاره ای به نبردی که هم اکنون در یمن میان حوثی ها و ائتلافی به رهبری عربستان جریان دارد. پیش از این هم البته حرف های مشابهی درباره دیدار چندی پیش ایران با سوریه گفته شده بود. ایران در چهل سال گذشته کتمان نکرده که سیاست خارجی خود را بر مدار ایدئولوژی اسلام سیاسی و صدور انقلاب بنا کرده است. سیاستی ایدئولوژیک که می کوشد ایران را به یک ابرقدرت شیعی در میان همسایگان سنی خود تبدیل کند. نزاعی هویتی که اگر چه در محافل رسمی انکار می شود ولی در لایه های پنهان تر منطقه ای جریان دارد. شاید بتوان فصل ممیز دو سیاست خارجی ایدئولوژیک و پراگماتیک را نگاه متفاوت به مقوله" منافع ملی" دانست. اگر چه توجه به ملیت در دوران مشروطه و در واکنش به حضور روسیه و انگلستان نضج گرفت و در دوران پهلوی اول به اوج خود رسید ولی نگاه مبتنی بر انترناسیونالیسم گفتمان چپ همواره چالشی سخت برای آن به شمار می رفت. بر همین اساس منافع ملی اساسا مفومی بورژوایی و تحقیر شده به حساب می آمد. پیروزی انقلاب اسلامی نیز با اتکا به مفهوم امت اسلامی به نوعی تداوم گفتمان چپ در یک نظم سیاسی متفاوت تلقی می شد. در طول چهل سال گذشته هم هرگز امکان یک پارادایم شیفت که بتواند بر تعارض میان امت/ ملت در چارچوب یک سیاست خارجی پراگماتیک و واقع بینانه فائق آید فراهم نشده است. عمده چرخش های صورت گرفته در پذیرش پایان جنگ یا برجام نیز به جای آن که متکی بر نوعی راهبرد مشخص و مورد اجماع در سیاست خارجی باشد، بیشتر حاصل افزایش فشارهای بین المللی، اوضاع نامساعد داخلی و رسیدن کارد به استخوان بوده است. از همین رو ایران همواره به جای تنظیم رابطه ای هم افزا میان دو جنبه نفوذ منطقه ای و توسعه داخلی، بیشتر به صورت واکنشی به تصمیم سازی در سیاست خارجی خود پرداخته است. از همین رو شاهد بوده ایم که معمولا با قدرت گرفتن اصلاح طلبان برقراری روابط سازنده با جهان مورد تاکید بوده است و به عکس در دوران قدرت یافتن اصول گرایان فرصت هایی برای ماجراجویی های بین المللی مورد تاکید قرار گرفته است. بنابراین شاید بتوان نتیجه گرفت که در چهل سال گذشته نمی توان نوعی تداوم سیاست خارجی پراگماتیک با محوریت منافع ملی را مشاهده کرد. از سوی دیگر شاهد بوده ایم که سیاست خارجی بیش از آن که در وزارت امور خارجه و به صورت تخصصی تدوین و تنظیم شود، ناشی از تسویه حساب های جناح های داخلی بوده است. تریبون های نماز جمعه و راهپیمایی های مناسبتی هم در این میان ایفای نقش کرده و بر پریشانی اوضاع افزوده اند. لذا در حمله به سفارت های امریکا، انگلیس و عربستان در چهاردهه گذشته می توان آشکارا به گروگان گرفته شدن سیاست خارجی از سوی رقبای سیاسی را مشاهده کرد. اقداماتی که برای توسعه یافتگی کشور بسیار پرهزینه بوده اند. در حقیقت سیاست خارجی نه تنها از ابزار بحران های بین المللی برای کنترل سیاست داخلی بهره می گیرد و با استناد به استقلال طلبی و شرایط حساس خارجی می کوشد تا آزادی را در داخل محدود کند، بلکه عرصه هایی مانند ورزش و فرهنگ را نیز به استخدام ایدئولوژی در می آورد. همین می شود که شکست دادن آمریکا در فوتبال، کشتی نگرفتن با برخی رقبا و گل نزدن زیاد به یمن به یک دستاورد سیاست خارجی تبدیل می شود!

🔹 نکته پایانی: ایران امروز از شلختگی فراوانی در نظام تصمیم سازی خود رنج می برد. مرزهای ورود نهادها در سیاست داخلی شفاف نیست و فقدان تعریفی برای منافع ملی، سیاست خارجی را از یک سو منفعل و از سوی دیگر شعارزده ساخته است. سیاستی که مهم ترین استراتژی اش شکیبایی برای پایان دوره ترامپ باشد و نتواند راهی جدید در میانه فشار تحریم ها بگشاید چگونه می تواند منافع ملی کشور را پیگیری نماید؟!

@solati_mehran

#سیاست_ایدئولوژیک
#منافع_ملی