‍ …رند کیست؟. نه خود را می‌بیند و نه به رد و قبول غیر نظر دارد

‍ #تاریخ
#ادبیات

رند کیست؟
آنکه به هیچ چیز سر فرود نمی‌آورد، از هیچ چیز نمی‌ترسد و زیر این چرخ کبود، ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است. نه خود را می‌بیند و نه به رد و قبول غیر نظر دارد. اندر دو جهان کرا بوَد زَهره‌ی این؟
در دنیایی که همه چیز به میزان پول سنجیده می‌شود، در دنیایی که نام آوران عصر برای صید زر و سیم نه پروای نام دارند نه اندیشه‌ی جان، فراغتی و کتابی و گوشه‌ی چمنی، برای که کفایت می‌کند؟

برای یک رند؛
برای یک آزاد اندیشِ بی‌خیال که این همه غوغای خود پرستی که در جهان هست برای وی جز یک فریاد پوچ نیست.
در دنیایی که زاهد و واعظ شحنه شناس می‌خواهند حق را به سجودی و نبی را به درودی فریب دهند کِه می‌تواند مسجد و صومعه را خراب کند، خلق را و قضاوتشان را نادیده گیرد، در کار خدا و خلق از چون و چرا دم زند، بجز یک رند؟

درست است که حافظ هنوز این بیرنگیِ رندانه را همه جا ندارد، درست است که او نیز گه گاه یک آدم عادی است، از دیگران تقاضا دارد و ملاحظه، آنچه دگران می‌پسندند می‌پسندد و آنچه دیگران رد می‌کنند رد می‌کند، امّا آخر کِه می‌تواند دائم در این کوچه‌ی رندان بنشیند و هرگز با دیگران برخورد نکند؟

هرچه هست حافظ نیز از وحشت و تنهایی این کوچه دلش می‌گیرد و بیرون می‌آید به دنیای عادی، دنیای شیخ ابواسحاق‌ها و حاجی قوام‌ها.

🌷از کوچه‌ی رندان🌷
دکتر #عبدالحسین_زرین‌کوب

@taft_Iran