‍.. *زندگی زرتشتیان در دوران قاجار*

‍.. *زندگی زرتشتیان در دوران قاجار*

‍ #تاریخ

*زندگی زرتشتیان در دوران قاجار*

اوضاع و احوال زرتشتیان ایران، به خصوص در یزد و کرمان، به حدّی ناهنجار بود که آنها حتّی حق نداشتند لباس آبرومندی به تن کنند.
مشکلات یزد گسترده‌تر از کرمان بود، چون که مسلمانان یزد نسبت به زرتشتیان خصومت بیشتری نشان می‌دادند و آزار و اذیّت آن اقلّیّت را کاری بسیار خداپسندانه می‌دانستند.
به عنوان مثال زرتشتیان حق نداشتند به مناطقی چون بازار به هنگامی که آب پاشی کرده‌اند و هنوز خشک نشده وارد شوند و این کار را سبب نجس شدن آن می‌دانستند، هرچند که این قانون شامل حیوانات نمی‌شد!!!
حاکمان ظالمی چون شاهزاده ظلّ‌السلطان پسر ارشد ناصرالدّین شاه به هر نیرنگ و دسیسه‌ی ممکن برای حفظ منافع شخصی خویش متوسل می‌شدند.
مثلاً زمانی که حاکم یزد بود باعث کشته شدن شمار زیادی از بهائیان گردید. مردمان بی‌گناهی که با وحشیگری تمام در خیابان‌ها و بازار شهر و حتی روستاها قتل عام شدند.
می‌گفتند پس از کشتن یکی از آنها در بازار، دل و روده‌اش را از مقعدش بیرون کشیدند.
هرکس با دیگری دشمنی داشت به بهانه‌ی این که قربانی، بهائی است او را می‌چاپید و می‌کشت. در همین احوال شاهزاده جلال‌الدّوله در عین عشرت می‌زیست و همچنان فرمان دستگیری آدم‌هایی را صادر می‌کرد که می‌خواست پول‌هایشان را صاحب شود.
جلال‌الدّوله که در زمان صدر اعظمی سپهسالار اعظم به حکومت کرمان منصوب شد، همین رفتار را با زرتشتیان در پیش گرفت. من در تهران نماینده‌ی مجلس بودم که اطّلاع یافتم دو یا سه نفر زرتشتی به قتل رسیده‌اند. فوراً وارد عمل شدم و جلال‌الدّوله در سال 1908 از سِمت خویش برکنار گردید.
مجازات قصاص شامل کشتن یک زرتشتی نمی‌شد. اعمال مجازات برای نخستین بار به دوران جنگ اوّل جهانی بازمی‌گشت، زمانی که خسرو ظفرالسلطنه بختیاری حاکم کرمان بود و نظم و قانونی وجود نداشت. در آن زمان آلمانی‌ها همه کاره بودند. ظفرالسلطنه هر وقت موقعیّت اقتضا می‌کرد، هرچیزی به دستش می‌رسید، فارغ از این که مال ایرانی، آلمانی یا انگلیسی باشد به زور تصاحب می‌کرد. زمانی هم یکی از نوکرانش، دینیار مهربان زرتشتی را به خاطر پولش کشت. من که در آن موقع در تهران بودم تلگرافی برای سردار فرستادم. او اندکی بعد نوکرش را اعدام کرد.
مردان زرتشتی باید فقط قبا می‌پوشیدند و حتّی در زمستان گیوه به پا می‌کردند. اجازه نداشتند سوار اسب، خر یا قاطر شوند و وسیله‌ی دیگری هم برای حمل و نقل وجود نداشت. در روزهای بارانی می‌بایست مواظب باشند که به یک فرد مسلمان نزدیک نشوند و یا با او تماس بدنی برقرار نسازند. در غیر این صورت تا حدّ مرگ کتک می‌خوردند.
زرتشتیان غالباً در خیابان‌ها مورد ضرب و شتم مسلمانان قرار می‌گرفتند. به هنگام خرید در بازار نبایستی به خوراکی‌ها یا میوه‌ها دست می‌زدند. مردان زرتشتی معمولاً یک دستمال بزرگ یا شال همراه خود داشتند تا وقتی برای دیدار با یک مسلمان به خانه‌اش می‌روند زیر پای خود پهن کنند تا فرش نجس نشود.
زرتشتیان را گبر یا مطیع‌الاسلام می‌خواندند. حقّ پوشیدن پالتو یا سرداری را نداشتند چون مسلمانان به تن می‌کردند. مردان زرتشتی سرهای خود را با نوعی عمّامه به رنگ خامه‌ای تیره به نام «نخودی» می‌پوشاندند. این سرپوش عذاب‌آور صرفاً برای ناراحت کردن آنها باب شده بود.

🌷بخشی از خاطرات ارباب
#کیخسرو_شاهرخ🌷

@taft_Iran