کانالی برای تاریخ، تفکر و تمدن
💢فلسفه سیاسی فارابی و جمهوری اسلامی (بخش پایانی)
💢فلسفه سیاسی فارابی و جمهوری اسلامی (بخش پایانی)
✍یادداشتی از حجتالاسلام دکتر احمدرضا یزدانیمقدم
🔻ویژگیهایی فیلسوف/حاکم
🔸ویژگیهایی که فارابی برای فیلسوف موردنظر خود برمیشمارد، بهطور کامل در معمول فیلسوفان شناختهشده یافت نمیشود؛ ازاینرو میتوان گفت که فارابی درصدد ارائه تصویر ایده آل خود از فیلسوف و حاکم مطلوب است. با توجه به نکته روشی که از او آموختیم؛ در بازسازی دیدگاه فارابی برای زمان ما، ویژگیهای فیلسوف و حاکم موردنظر فارابی را تنها در مجموعهای از صاحبنظران و کارشناسان دانشهای مربوط به زندگی سیاسی اجتماعی معاصر میتوان یافت.
🔸در زمان ما تحقق همین شرط تعقل نیازمند یک شورای وسیع و پُرتعداد است و حتی میتوان آن را در ضمن دو یا سه قوه و در کل سیستم بوروکراسی و یا درمجموع نظام آموزشی و پژوهشی و آکادمیک تصویر کرد. حتی اگر شرط تعقل را بخواهیم در یک شورای محدود پی بگیریم بازهم چنین شورایی بیشتر شورای صاحبنظران و کارشناسان و مشاوران خواهد بود.
🔻حاکم جامعه ازنظر فارابی چه کسی است؟
🔸حاکم جامعه کسی است که یا از طریق فلسفهورزی و یا از طریق وحی در ارتباط با عقل فعال است و احیاناً عقل فعال در او حلول کرده و ازاینرو قوه قانونگذاری یافته است. ویژگیهایی که فارابی برای حاکم اول جامعه برمیشمارد ایده آل تایپ است و تنها در پیامبر خاتم (ص) و امامان معصوم (ع) تصور و امکان دارد. جانشین و جانشینان حاکم اول نیز لازم است گروهی از ویژگیها را داشته باشند و درصورتیکه همه ویژگیهای لازم را نداشته باشند باید دستکم از ویژگی حکمت برخوردار باشند. بدین ترتیب حداقل شرایط حاکم، حکمت است چنانکه فارابی بهطور جداگانه از صناعت و حرفه فرمانروایی یاد میکند و ویژگی و کارکردهایی که برای صناعت و حرفه فرمانروایی برمیشمارد به حکمت نظری و حکمت عملی و تعقل بازمیگردند. بنابراین ازنظر فارابی این فیلسوف و فلسفه است که جامعه را اداره میکند و اگر، در مرتبه بعد، کار به رئیس سنت میرسد ریاست رئیس سنت نیز به یک چارچوب فلسفی برمیگردد.
🔸فارابی برای فقیه مجموعهای از دانشهای زبانی و اجتماعی و… را برمیشمارد و بر پایه این دانشهاست که فقیه میتواند در راستای مقاصدی که پیامبر الهی داشته، احکام متناسب را در شرایط زمانی و مکانی خودش استنباط کند. بدین ترتیب گفتار فارابی درباره فقیه ناظر به فقیهی دارای ویژگیهای دانشی و … خاص است. فارابی فقیه یادشده را شبیه متعقل معرفی میکند.
🔸میدانیم که در دیدگاه فارابی تعقل فهم و دریافت تغییر و تحول و پویایی شرایط و مقتضیات زمان و مکان و شرایط جدیدی است که در آن قرار داریم. تعقل از ویژگیهای لازم برای حاکم جامعه - حاکم فاضل یا جانشینان او – است که با این ویژگی درمییابد که آن اصول و مقاصد ثابت کلی را چگونه باید تحقق ببخشد. فقیه شبیه متعقل است یعنی فقیه نیز با درک شرایطی که در آن قرارگرفته است بررسی میکند که اگر رئیس فاضل در چنین شرایطی بود بر پایه اهداف و مقاصد و اصول نظری و عملی که داشت چگونه قانونگذاری میکرد؛ حال فقیه نیز بر همین اساس قانون را در شرایط کنونی و برای شرایط کنونی استنباط میکند.
🔸برای تقریب به ذهن به یاد داریم که امام خمینی (ره) در گفتار خود صریحاً تعطیل نظامات شرعی را برای حکومت اسلامی مجاز اعلام کردند. همین تعطیل نظامات شرعی در گفتار امام خمینی (ره) خبر از امکان ناکارآمدی نظامات شرعی یا کارکرد معکوس آنها در تغییر و تحول شرایط میدهد.
🔻مردمسالاری از منظر فلسفه سیاسی فارابی
🔸اگر مقصود از مردمسالاری این باشد که نظام سیاسی باید تابع اهوای مردم باشد، یعنی همان مدینه جماعیه ای که فارابی مطرح میکند، اینگونه مردمسالاری با فلسفه سیاسی فارابی سازگار نیست، اما اگر مقصود از مردمسالاری این باشد که نظامی سیاسی داشته باشیم که سامان آن بر پایه فلسفه صحیح و حق است و ساختارهای آن طوری است که حکومتی هم که روی کار میآید باید در چارچوب فلسفه صحیح تصمیم گیرد و عمل کند و برفرض همان حکومت دارای ویژگی تعقل که فارابی گفته است را بهصورت گروهی از نهادها تصویر کنیم که در ارتباط باهم هستند و همدیگر را کنترل و نظارت میکنند و مردم نیز در این نظارت بر کار حکومت و نهادها مشارکت دارند، بلکه در انتخابات و تصمیم سازی و تصمیمگیری و چگونگی اجرا مشارکت داشته و آزادیهای بیان و احزاب و انتخابات نیز در خدمت یافتن بهترین و مناسبترین راهها برای دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی هستند. در این صورت چنین تصویری از مردمسالاری با مدینه فاضله فارابی سازگاری داشته و ویژگی تعقل لازم و موردنظر فارابی در اداره کشور را تأمین میکند.
#پایان.
🔹منبع: سایت ایسکا
ا—------------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami