، مکان را یکسره نفی می‌کند و فقط در زمان وجود دارد

#موسیقی، مکان را یکسره نفی می کند و فقط در زمان وجود دارد. از این رو چون هر چه به رویت درآید باید در مکان موجود باشد، این هنر خطابش نه با حس بینائی بلکه با حس شنوایی است.

وسیله مادی آن نیز به همین دلیل توالی اصوات یا نواها در زمان است.
این نفی کامل مکان، موسیقی را به #هنری مطلقا ذهنی مبدل می کند. هر تندیسی وجودی مستقل از خویش در مکان دارد و چیزی مستقل است. در نقاشی، این عینیت تا اندازه ای از میان برداشته می شود. هر تصویری فقط صورت ظاهر را نشان می دهد.

با این وصف، نوای موسیقی هرگز پاینده نیست بلکه در همان لحظه ای که از ساز بر می خیزد نابود می شود. بدین سبب از هر گونه عینیت واقعی بی بهره است. پس در موسیقی، برخلاف هنرهای دیگر، میان عین و ذهن هیچ گونه جدائی نیست. هر تماشاگری، تندیس یا عکسی را که در برابرش است چیزی بیرون از خویش می داند. نفس (یا عالم) در این گونه موارد از موضوع (یا معلوم) خود جداست. ولی چون این عینیت خارجی در موسیقی ناپدید می شود، جدائی میان اثر هنری و مخاطبش نیز از میان بر می خیزد. از این رو نغمه موسیقی تا بن جان شنونده راه می یابد و عوالم ذهنی او یکی می شود.

#فلسفه_هگل
#والتر_استیس

#دکتر_حمید_عنایت


https://t.me/toreyejan