❓کدام یک از ما امیدوار نبوده است که عشق زمان حال بتواند دردهای گذشته را پاک کند؟

❓کدام یک از ما امیدوار نبوده است که عشق زمان حال بتواند دردهای گذشته را پاک کند؟

📗 همه ی ما آرزو می کنیم عشق بتواند معجزه کند، و در مواجهه با دردهای عظیم، حتی درمانگران هم ممکن است چنین آرزویی کنند. چندین سال پیش، روان درمانگری از بیمارانش می خواست پوشک بپوشند، روی زانوهای او بنشینند، و از یک شیشه بچه شیر بنوشند. وی با این کار سعی می‌کرد کوتاهی های والدین آن‌ها را در زمان کودکی جبران افسوس که، چیزی که از دست رفت برگشت پذیر نیستند.

📕پدری مادری کردن مجدد جادوگری است و نه روان درمانی، کوششی برای‌ پر کردن خلأهای گذشته با تخیلات امروز. ما نمی توانیم مرده را زنده کنیم. ما نمی توانیم فیلم زندگی را به عقب برگردانیم و آن را دوباره ضبط کنیم. چون قادر به پاک کردن گذشته نیستیم، تنها راهی که باقی می‌ماند این است که خسران را به عنوان بخشی از زندگی بپذیریم و زمان حال بهتری خلق کنیم.
اگرچه ما آرزو می کنیم دردهای گذشته را از طریق عشق درمان کنیم، باید با محدودیت های زندگی، خسران، و مرگ روبه رو شویم تا شفای واقعی رخ دهد. روان درمانی نمی تواند جایگزین چیزی شود که از دست داده ایم، اما می تواند به ما کمک کند موانعی که بر سر راه عشق گذشته‌ایم، برداریم. آنگاه برای آنچه در گذشته غیر ممکن بود سوگواری می کنیم تا آنچه در زمان حال ممکن است ایجاد کنیم.
📔غیر ممکن است که با عشق واکنش های دفاعی را ذوب چنین. عشق آب نیست و دفاع‌ها نیز یخ نیستند. تلاش برای ذوب کردن دفاع‌ها با عشق مثل این است که تلاش کنید آتش روشن کنید در حالی که شریکتان روی آن آب می باشد. در این عشق کور، ما تمامیت یک شخص را نمی بینیم، بلکه تنها بخشی از او را که می خواهیم می‌بینیم. به جای پذیرفتن حقایق - به عنوان مثال، «او مرا طرد کرده است» - به خصوصیاتی که می خواهیم عشق می ورزیم و شخصیتی را که پیش رو داریم نادیده می گیریم. این نه یک عمل قهرمانانه، بلکه تنفر از آن شخص است. ما تلاش می کنیم از طريق قادر مطلق بودن از واقعیت بزرگ تر شویم: «با اینکه مرا طرد می کنی مجبورت خواهم کرد دوستم بداری.»

📓تلاش برای واداشتن کسی به اینکه ما را دوست بدارد خشونت است، نه عشق. ما کسی را که ملاقات می‌کنیم می‌کشیم و کسی را که می خواهیم دوست می داریم. در حقیقت ما او را دوست نداریم. ما فردی خیالی را دوست داریم که می‌خواهیم او به آن تبدیل شود.
ما آرزو می کنیم که ای کاش عشق برای شفایافتن کافی بود، اما اگر دفاع‌ها درها را بسته باشند، عشق نمی تواند وارد شود. اگر قلب ما باز نباشد، باید آن را باز کنیم. اما اگر قلب های دیگران بسته باشد، باید به درهای دیگر مراجعه کنیم، آن درها را باز کنیم تا عشق بتواند وارد شود.

📚#دروغ‌های_که_به_خود_می‌گوییم
🖊#جان_فردریکسون



https://t.me/toreyejan