«مناظره‌های ناتمام».. (🖋 سعید کشاورزی)

«مناظره هاي ناتمام»

(🖋 سعید کشاورزی)

✅ روزها از مناظرات كانديداهاي رياست جمهوري مي گذرد اما آيا واقعا بايد باور داشت كه آن مناظرات تمام شده اند؟ پاسخ مطلقا منفي است. جداي از اينكه حق را در اين مناظرات به چه كسي دهيم و از چه منش سياسي پيروي كنيم؛ واقعيت هاي غيرقابل كتماني در خصوص اين مناظرات وجود دارد. واكنش جامعه به رفتارهاي نخبگان، عميق و گسترده است و البته بايد دانست كه جامعه آن مزرعه اي نيست كه بتوان در آن بذري كاشت؛ اما چيزي برنداشت. نظام هاي اجتماعي مشخصا قابل پيش بيني مطلق نيستند؛ با اين حال عدم امكان پيش بيني مطلق پديده هاي اجتماعي، به اين معنا نيست كه اقدامات ما تاثيري بر جامعه ندارد. بلكه اين غيرقابل پيش بيني بودن به خصوصيت پيچيدگي نظام اجتماعي و زنجيره تاثيرپذيري مربوط مي شود كه اتفاقا مي بايست به اتخاذ تصميمات خردمندانه منجر شود.

✅ بياييد مجددا مناظرات رياست جمهوري سال 96 را به ياد بياوريم. در اين مناظرات، تمام تلاش شده بود تا همه چيز كنترل شده و تحت برنامه ريزي باشد. مجري مكررا با رجوع به قوانين احتمال و ساعتي كه تا هزارم ثانيه را اندازه مي گرفت، سعي داشت همه چيز را تحت كنترل خود داشته باشد. با اين حال به صورت متناقض آميزي در اين مناظرات همه چيز كنترل شده بود جز خود كنترل! در اين مناظرات شاهد آن بوديم كه تعدادي از نخبگان تاثيرگذار جامعه به شديدترين وضع ممكن، اتهاماتي را متوجه يكديگر ساختند. اتهاماتي كه هر كدام به خودي خود مي توانست افراد را با مجازات چندين ده ساله مواجه سازد (در اينجا، سخن از درستي يا نادرستي هيچ اتهامي نيست؛ بلكه ماهيت پديده اتهام زني مورد نظر است). اين اتهامات گرچه اشكال مختلفي به خود مي گرفتند اما در يك چيز اشتراک داشتند، «اين اتهامات به شدت سنگين بودند».

✅ یکی از مهم‌ترین پاسخ‌های بستر اجتماعی به اين سبك و سياق مناظره، زوال سرمايه اجتماعي است. سرمايه اجتماعي كه هرگز به آساني به دست نيامده است. اهمیت این مفهوم بنیادین٬ امروزه بر کمتر کسی پوشیده است. كدام برنامه ريزي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي را مي توان يافت كه تحقق آن نيازمند سطح بالاي سرمايه اجتماعي نباشد. كدام طرح كلان منطقه اي و كشوري را مي توان يافت كه اجراي كامل آن، نيازمند اعتماد جامعه نباشد. جامعه ما، با وجود ابربحران هاي پيش رو، آن چنان كه عده اي از جامعه شناسان و برنامه ريزان اجتماعي فرياد مي زنند، به شدت نيازمند تصميمات دشوار است. تصميماتي كه بتواند سازوكارهاي اقتصادي و اجتماعي را متحول سازد. شرط اصلي به منظور اتخاذ چنين تصميماتي، وجود سرمايه اجتماعي بالا مي باشد اما آيا از مردمي كه نظاره گر انواع و اقسام اتهامات ردوبدل شده ميان مهم ترين نخبگان جامعه بودند، مي توان انتظار اعتماد به تصميمات كلان و يا حتي محلي داشت؟ مي توان انتظار داشت كه اين مردم همانند قبل در برنامه هاي مالياتي مشاركت كنند؟ مي توان انتظار داشت مانند گذشته در برنامه هاي شهري و روستايي شركت كنند؟...

✅ مي گويند آب رفته به جوي باز نمي گردد اما اعتقاد دارم مي توان از اين اتفاقات ناميمون، به صورت اميدوارانه اي در جهت بهبود وضعيت نظام اجتماعي بهره گرفت. نگارنده اعتقاد دارد اگر عقلاي نظام از همين امروز و نه فردا،‌ كميته هاي مستقلي را (به دور از ملاحظات جناحي) مامور رسيدگي به تك تك اتهامات و حتي ادعاهاي مطرح شده در اين مناظرات نمايند، مي توان به بازگشتن قسمتي از آب رفته به جوي اميد داشت. اين كميته ها مي توانند علاوه بر تمركز بر مناظرات، فرآيندهاي اجتماعي-سياسي شكلگيري چنين رفتارهايي را شناسايي نمايند. به اميد آنكه ديگر شاهد تكرار چنين گفت وگوهايي در چنين سطوحي نباشيم. سخن آخر اينكه بايد بپذيريم سرزمين ما با وجود مسائل و بحران هاي متعدد پيش رو، دیگر تاب بحران هاي هر چهار سال يكبار را ندارد.

(این متن را اگر می‌پسندید، برای دیگران هم ارسال کنید).
@PoliticalSocio