«ما دقیقا کجای داستان هستیم؟». (🖋 سعید کشاورزی)

«ما دقیقا کجای داستان هستیم؟»
(🖋 سعید کشاورزی)

✅ امروزه، انتظارات عمومی از دموکراسی در جهان به صورتی است که شکل‌های سنتی دموکراسی در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته نیز، دیگر نمی‌توانند پاسخگوی نیازها باشند. در واکنش به این انتظارات و نارضایتی‌های منبعث از آن، ابتکارات و ابداعاتی انجام شده که هدف آن‌ها افزایش کیفیت دموکراتیکِ حکمرانی می‌باشد. این ابتکارات عمدتا از دو طریق تلاش می کنند تا وضعیتِ دموکراسی‌های موجود را بهبود بخشند: الف. ظرفیت شورا؛ ب. ظرفیت مشارکت.

✅ در مورد اول (دموکراسی شورایی)، تلاش٬ درک این موضوع است که اگر شهروندان عادی اطلاعات و مهارت کافی در خصوص موضوعاتی داشته باشند، آن‌گاه تصمیم‌گیری آن‌ها در حوزه‌های مختلف به چه شکل خواهد بود. شوراهای متشکل از شهروندانِ عادی٬ درباره موضوعات خاصی شکل گرفته و به بحث و تبادل نظر می‌پردازند. در شکل دوم که به آن دموکراسی مشارکتی گفته می‌شود، سعی شده تا با پیاده‌سازی سازوکارهایی بر کیفیت مشارکت افراد در تصمیم‌گیری‌ها افزوده شود و در نتیجه تصمیمات از پشتوانه مردمی بالاتری برخوردار باشد. در ادامه یک نمونه از این ابتکارات دموکراتیک توضیح داده می‌شود:

✅ در پورتو آلگره (برزيل) نسخه ای از دموکراسی در حال اجراست که اصطلاحا به آن «بودجه‌بندی مشارکتی» می‌گویند. در این شیوه حکمرانی، تلاش می‌شود تا با اجرای سازوکارهای مشخص، مشارکت شهروندان در امر سیاسی افزایش یابد. شورای انتخاب شده محلات که از شهروندان عادی می‌باشد، جلساتی را با شوراهای تخصصی و فنی شهرداری برگزار کرده و از طریق یک تصمیمِ شورایی و مشارکتی، اولویت‌های هر محله در بودجه سالیانه لحاظ شده و نهایتا بودجه تصویب شده، جهت اجرا، به شهرداری تنفیذ می شود. کارکرد اصلی آن هم انطباق دادن نیازهای هر منطقه با منابع موجود، هدف پیشنهادها و تایید بودجه کلی شهرداری است (دلاپرتا، 2013).

✅ باید توجه داشت که دموکراسی‌های مستقر حزبی نیز سازوکارهای مشخصی جهت مشارکت شهروندان داشته و دارند؛ ولی موضوع مشارکت و شورا آن‌قدر مهم است که نسخه‌های جدیدِ دموکراسی نیز به این سمت‌وسو درحرکتند. در بحث «ارزیابی تاثیرات اجتماعی» طرح‌ها نیز آنچنان که از سال‌ها پیش خوانده‌ایم: مشارکت شهروندان نه تنها در حین انجام طرح‌ها مهم است بلکه این مشارکت باید به یک مرحله قبل، یعنی زمان تفکر درباره‌ی طرح بازگردد. به عبارت‌دیگر، خودِ طرح می‌بایست خروجی یک تصمیم‌گیری مشارکتی باشد.

✅ در روزهای اخیر، موضوع افزایش عوارض خروج از کشور به موضوع داغ جدیدی تبدیل شده است. عده‌ای در معایب آن می‌نویسند و عده‌ای دیگر از محاسن آن. عده‌ای معتقدند هدف طرح، کسب درآمد از ثروتمندان است و عده‌ای باور دارند که این موضوع طبقه متوسط را هدف قرار می‌دهد. به صورت کلی، نقدها و نظرات درباره این طرح نیز مانند همه طرح‌های مشابه، از بحث‌های مستند به سمت‌و‌سوی لطیفه و «طعنه زدن‌ها» سوق یافته است.

✅ از نظر من، موضوع اصلی در خصوص این طرح و طرح‌های مشابه، جدای از موضوع آن‌ها، جایگاهی است که در آن‌ها، برای شهروندان در نظر گرفته می‌شود. در دنیایی که حتی دموکراسی‌های حزبی مستقر، دیگر پاسخگوی نیازهایِ روبه‌گسترشِ شهروندان نمی‌باشند؛ چگونه می‌توان انتظار داشت که شهروندان پذیرای تصمیماتی باشند که در آن به حساب نیامده‌اند. همان‌طور که دکتر محمد فاضلی نیز اشاره کرده‌اند، کدام گفت‌وگوی ملی حول این موضوع شکل گرفته است؟ هم چنین می‌توان پرسید، چه زمانی مستنداتِ جامع طرح شامل فلسفه وجودیِ آن، جامعه‌ی هدف و سازوکارهای هزینه‌ی درآمدهای آن به صورت عمومی به بحث گذاشته شده است؟ نهایتا، چگونه می‌توان انتظار داشت، برای شهروندانِ امروزی، به شیوه‌ی سده‌های گذشته تصمیم‌گیری کرد و آب از آب تکان نخورد؟ ما نیازمند مشارکت دادن شهروندان هستیم٬ نه‌فقط در زمان اجرای تصمیمات؛ بلکه درست در زمانی که می‌خواهیم به شهروندان و درباره شهروندان فکر کنیم.

(این متن را اگر می‌پسندید، برای دیگران هم ارسال کنید).
@PoliticalSocio