‍ شکننده؛ یک تیر، دو نشان!». (🖋 سعید کشاورزی)

‍ @PoliticalSocio

«مقاومت شکننده؛ یک تیر، دو نشان!»
(🖋 سعید کشاورزی)

✅ این روزها فرصتی پیش آمد تا نگاه دقیق‌تری به کتاب مقاومت شکننده اثر سال ۱۹۹۳ جان فوران بیاندازم. فوران در این اثر، سیر تحولات اجتماعی در ایران را از سال ۸۷۹ تا ۱۳۷۰ ش. دنبال کرده است. این کتاب در سال ۱۳۷۷ به کوشش آقای احمد تدیّن به فارسی ترجمه شده و چاپ‌های مجدد آن، نشان‌دهنده‌ی اقبال ایرانیان به این کتاب می‌باشد. به نظر می‌رسد آقای تدیّن در ارائه‌ی ترجمه‌ای ساده و روان از کتاب موفق بوده است.

✅ فوران در این کتاب تلاش کرده تا رابطه دیالکتیکی میان ساختار و عاملیت را از سلسله صفویه تا اندکی پس از انقلاب اسلامی تحلیل کرده و بر اساس آن مدلی برای فهم تحولات ایران ارائه نماید. همان‌طور که نویسنده کتاب، تائید می‌کند، در تحلیل‌ها، از رهیافت‌های نظری متفاوتی بهره گرفته‌ شده است. او در تحلیل‌های ساختاری به نظریه وابستگی، نظام-جهان والرشتاین، دولت و مشروعیت متوسل شده و برای نشان دادن چگونگی تأثیرگذاری کنشگران بر ساختارها از تحلیل طبقه و فرهنگ سیاسی کمک گرفته است. فوران نشان می‌دهد که جامعه ایران در زمان صفویه در نظام جهانی به‌هیچ‌روی، به‌عنوان یک نظام وابسته و حاشیه‌ای قابل‌درک نیست. اما در همان زمان و با عدم برنامه‌ریزی فرآیندی مناسب، نطفه‌های وابستگی بسته‌ شده است. در سلسله‌های بعدی و مخصوصاً سلسله قاجار، موقعیت ایران به یک نظام حاشیه‌ای و وابسته تنزل یافته و این امر تا قبل از انقلاب اسلامی استمرار می‌یابد؛ اگرچه ازنظر فوران، در سلسله پهلوی تلاش‌هایی به‌منظور تبدیل‌شدن به یک نظام نیمه حاشیه‌ای صورت می‌پذیرد، اما وجه وابستگی، دقیقا در همان زمان، نمایان تر می‌شود.

✅ فوران نقش مردم را در تحولات ایران، در قالب مقاومت شکننده بیان می‌کند. فوران معتقد است جامعه ایران در انقلاب مشروطه و ملی شدن صنعت نفت، تلاش کرده است تا تحولاتی را رقم زند، بااین‌حال، خاستگاه چندطبقه‌ای جنبش‌ها، اختلافات درونی و فضای ساختاری حاکم (وابستگی نظام سیاسی)، همواره مشارکت مردمی را با موانعی جدی روبرو ساخته است. وابستگی نظام سیاسی و موقعیت حاشیه‌ای ایران در نظام جهانی در سلسله پهلوی و قاجاریه، وجه مبارزه با توسعه وابسته را در فرهنگ سیاسی ایران، غالب ساخته و همین امر نهایتاً نقطه اشتراک گروه‌های مختلف در اتحاد در مبارزات انقلابی بوده است.

✅ پیروزی و شکست جنبش‌های اجتماعی در ایران علاوه بر متغیرهای درونی، به ساختارهای حاکم در زمان جنبش نیز وابسته بوده است. فوران از مفهوم «فشردگی نیروهای اجتماعی»، جهت تحلیل فشارهای ساختاری بر طبقات مختلف، رونمایی می‌نماید. بر این اساس، سال‌های سرکوب نیروهای اجتماعی در زمان رضاشاه و پس از او، منجر به فشردگی نیروهای اجتماعی شد٬ اما به‌محض فراهم شدن گشایش های حداقلی، شاهد فَوَران فعالیت نیروهای اجتماعی بوده‌ایم. مفهوم فشردگی نیروهای اجتماعی اگرچه ازنظر فوران، مفهوم نوینی است، اما پیش‌ازاین، در نظریات جنبش، این مفهوم در قالب نظریه «ساختارهای فرصت سیاسی» بیان‌شده است.

✅ فوران در این کتابِ خوش‌خوان، هم به بازگویی اجتماعیِ مقاطع مهمی از تاریخ ایران پرداخته و هم تحلیل‌های مناسبی را برای تحلیل برهم‌کنش ساختارها و کنشگران در اختیار می‌گذارد. فوران بر این باور است از روش تحلیل ارائه‌شده در این کتاب، می‌توان برای تحلیل تحولات دیگر تاریخ ایران کمک گرفت، چیزی که با توجه به تحلیل چندبعدی او از وقایع، کاملاً امکان‌پذیر است. نهایتاً این کتاب هم ما را مجدداً با تاریخ پر نشیب و فراز ایران مواجه می‌سازد و هم تحلیل‌های چندبعدی مناسبی را برای فهم تحولات کشورمان فراهم می‌آورد. یک تیر٬ دو نشان!

(این متن را اگر می‌پسندید، برای دیگران هم ارسال کنید).
@PoliticalSocio