«چرا جامعه‌شناسان از امید نمی‌گویند؟». (🖌 سعید کشاورزی)

«چرا جامعه‌شناسان از امید نمی‌گویند؟»
(🖌 سعید کشاورزی)

این روزها دائما سوالاتی با این مضمون تکرار می‌شود که چرا جامعه‌شناسان از امید و امیدواری نمی‌گویند؟ پاسخ به این سوال نیازمند توجه به حداقل ۲ نکتهٔ کلیدی است:

🌿 نخست آن‌که، ناامیدی و مفاهیم دیگر (در سطح اجتماعی) حاوی دو جنبه‌ٔ به‌هم‌وابستهٔ عینی و ذهنی هستند. به‌عبارت‌دیگر، هر امیدی و هر خشنودی‌ای نیازمند قرینی عینی در واقعیات تجربی است و تجویز امیدواری بدون توجه‌ به آن واقعیت، همان اعتماد باقی مانده به جامعه‌شناسان را نیز سلب می‌نماید. از جهت دیگر‌ همان‌طور که قبلا اشاره کرده‌ام، ما با پدیدهٔ #سرریز روبرو هستیم، به‌این معنا که دیگر نه‌تنها رابطهٔ میان عینیت و ذهنیت در خصوص چنین مفاهیمی در سطح اجتماعی قطع شده است، بلکه هر‌ پدیده جدیدی در بستر نارضایتی‌ها و ناامیدی‌های پیشین فهم می‌شود. در این لحظات، اگر هر گروه یا دسته اجتماعی ازجمله جامعه‌شناسان بخواهند بدون اشاره به «نشانه‌های مشخصِ عینی» از امیدواری سخن بگویند، خود هدف و نشانهٔ نارضایتی‌ها و قضاوت‌های مبتنی بر آن قرار می‌گیرند.

🌿 نکته دوم و البته مهم‌تر آنکه، طرح چنین سوالاتی نشانی از همان شیوه تفکری است که خود تا اندازه‌ زیادی مسئول وضعیت موجود است. به بیان دیگر، قائل شدن وظیفهٔ تجویز امید و امیدواری برای هر‌ گروه اجتماعی خود قسمت مهمی از مشکل امروز ماست. رسالت علمی جامعه‌شناسان ایجاب می‌کند که بر اساس واقعیات واقعا تجربی اظهارنظر کنند‌ و اتفاقا درست در زمان کنشگریِ اجتماعی از رسالت جامعه‌شناسی خود فاصله نگیرند. در این معنا، هرگونه قضاوت احساساتی آن‌ها می‌تواند به اعتماد جامعه به جامعه‌شناسان (اگر وجود داشته باشد) خدشه وارد نماید. نکته دیگر آن‌که امیدواری/ناامیدی به هیچ عنوان خود دارای ذات نیستند؛ به این معنا که سخن از امیدواری یا حرف از ناامیدی، هیچ‌کدام به خودی خود مثبت و منفی نیستند؛ بلکه باید در بستر اجتماعیِ کلان‌تر، فرصت‌های عینی و البته بر اساس نقشه راهی عملی به آن‌ها نگاه شود تا معنادار شوند. از این منظر، سخن از امید نمی‌تواند در تمامی وضعیت‌ها سودمند تلقی شود.

(این متن را اگر می‌پسندید، برای دیگران هم ارسال کنید).
كانال عبارات روزانه: جامعه‌شناسی سیاسی
@PoliticalSocio