«بیایید تصور‌ کنیم».. (🖋 سعید کشاورزی)

«بیایید تصور‌ کنیم»

(🖋 سعید کشاورزی)

کارل پولانی٬ اقتصاددان سیاسی مشهور٬ معتقد است که اساسا این اقتصاد و بازار است که می‌بایست تابع اجتماع باشد و نه بالعکس. عمده تاکید او در کتاب «دگرگونی بزرگ» این است که اگر در سرزمینی٬ جامعه تابع بازار شد آن‌گاه انسان و محیط‌زیست٬ هر دو به صورت هم‌زمان٬ به نابودی کشانده می‌شوند. در سامان اجتماعی کشور ما هم گرچه برای سال‌ها دم از مقابله با این بینش زده می‌شود٬ اما با سرعت فزاینده‌ای در بسیاری سطوح به سوی این «بازاری کردن» در حرکت بوده‌ایم و تقریبا به نظر می‌رسد در این زمینه سرآمد بوده‌ایم. بیایید تصور کنیم جامعه‌ی تابع بازار٬ چگونه جامعی است:
✅ در آن سرزمین٬ اگر بیمار شوید٬ به اولین چیزی که فکر خواهید کرد٬ پرداخت ویزیت پزشک است. احتمالا بیماران بسیاری جلو درب بیمارستان‌ها تلف خواهند شد.
✅ در آن سرزمین٬ اساسا یا درباره‌ی پیامدهای محیط‌زیستی فکر نمی‌شود و یا اگر هم بشود٬ در حد یک مسئله دسته دوم باقی می‌ماند. همواره عوامل اقتصادی در محاسبات طرح‌های اقتصادی٬ ارزش بیشتری از عوامل محیط‌زیستی و اجتماعی خواهند داشت.
✅ در آن سرزمین٬ احتمالا هوش دلّالّانه به شکل عمیقی مورد تحسین قرار می‌گیرد. اگر روزی قحطی شود٬ میزان تلفات در صفوف مواد غذایی بیش از قحطی‌زدگان خواهد بود. احتمالا در این سرزمین از انسان‌هایی با چند آپارتمان بلااستفاده به عنوان «آدم زرنگ» یاد می‌شود. در این شرایط٬ سودمندترین کار را دلالان خواهند داشت.
✅ در آن سرزمین٬ دانش هم برگه‌ای خواهد شد قابل خرید و فروش‌ به غیر! نهاد دانشگاه هم به شکل یک بنگاه اقتصادی درخواهد آمد. هجوم می‌برند در صف برگه‌های بی‌ارزش. اگر هم به مقاله‌ها پول دهند٬ حتما مقاله‌هایی با عنوان «دستور کار پخت قرمه سبزی از منظر علوم دریایی» منتشر خواهند شد.
✅ سه نقطه می گذاریم برای موارد بعدی...

(این متن را اگر می‌پسندید، برای دیگران هم ارسال کنید).
@PoliticalSocio