🔹 جوابیه‌ای به نوشته‌ی اخیر خانم تکاوران در خصوص لایحه تابعیت. 🖋 ریحانه قبادی

🔹 جوابیه‌ای به نوشته‌ی اخیر خانم تکاوران در خصوص لایحه تابعیت
🖋 ریحانه قبادی
دانشجوی کارشناسی مددکاری‌اجتماعی

دوست گرامی، جالب است که آمارهای ارائه شده‌ای که شما از آن دفاع میکنید تنها از جانب وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی و آقای میدری که طلایه‌دار پیشبرد اعطای تابعیت به این فرزندان هستند، می‌باشد. در قسمتی از عرایض‌تان به گزارش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی درباره تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج‌های مختلط اشاره کردید. اتفاقا بسیار خوب است تا مخاطبان علوم‌اجتماعی این پژوهش را مطالعه کنند و ببینند که در متن این گزارش به هیچ عنوان راهکار بی‌تدبیرانه‌ای تحت عنوان «اعطای تابعیت ایرانی از بدو تولد بدون قید و شرط به همه‌ی این فرزندان» پیشنهاد نشده است؛ بلکه در این گزارش اشاره شده است که چه کارهایی میتوان انجام داد تا این فرزندان از حقوق اولیه حتی قبل از سن ۱۸ سالگی برخوردار باشند و تحت حمایت‌های اجتماعی قرار بگیرند.

در ادامه فرموده‌اید که خودتان پژوهش‌های کیفی انجام داده‌اید، نمونه‌ی پژوهش های کیفی شما را ندیده‌ام اما به‌شخصه بعنوان دانشجوی حرفه‌ی مددکاری‌اجتماعی، قریب به دو سال است در مناطق حاشیه‌نشین جنوب تهران فعالیت می‌کنم و سابقه فعالیت در مناطق محروم شهرستانی را داشته‌ام، علاوه بر آن در اندازه‌ی دانشجویی‌خودم، در مراکز بهزیستی و شهرداری کارورزی نموده‌ام و میدانم از چه چیزی صحبت می‌کنم و نمی‌توانم شواهد حرفه‌ای خود را نادیده بگیرم و به آمارهای غیراجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اکتفا کنم.

در ادامه اظهار نموده‌اید که پیمایش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، از طریق زیرنویس در تلویزیون و پیامک زدن به شماره‌ای که در زیرنویس داده شده، انجام گردیده است. شاید هنوز گذارتان به مناطق مرزی و استان های نواحی شرقی و غربی محروم کشور ایران نیفتاده است تا ببینید حداقل‌هایی مانند گوشی تلفن همراه، آنتن و گاها تلویزیون، که افرادی بخواهند از آن طریق به شماره وزارت رفاه پیامک بزنند هم موجود نیست.

فرموده‌اید که اگر پژوهشی در این زمینه دارم، شما آن‌را خریدارید؛ بنده در حال انجام پژوهشی کیفی در این زمینه می‌باشم که انتشار نتایج آن را برای آگاهی افراد جامعه و قشر دانشگاهی، وظیفه‌ی اخلاقی خود میدانم و آن را پروژه‌ای نمی بینم که بخواهم بفروشم و تلاش حرفه‌ایم را به کاسبی‌های آکادمی تقلیل بدهم.

من هیچ‌گاه ادعا نکرده‌ام که تمام کودک‌همسری ها از سنخ ازدواج با مردان خارجی است که شما می‌گویید بحث کودک همسری را با تابعیت خلط کرده‌ام؛ مدعای من اینست که بخش کثیری از ازدواج ها با مردان خارجی، قربانی عدم سیستم کارآمد نظارتی برای جلوگیری از این ازدواجهاست؛ دخترانی که در مناطق مرزی بخاطر چندهزارتومن از رفتن به مدرسه محروم می‌شوند در انتخاب همسر برای خود هم اختیاری ندارند. تا این مساله برطرف نشود، این چرخه فقر و ازدواج‌های اجباری دختران برای کم شدن یک سربار از خانواده، همچنان بازتولید خواهد شد؛ خواه اینکه شما به فرزندان حاصل از این ازدواج‌ها تابعیت ایرانی بدهید یا ندهید، فقر کار خودش را با مادران این فرزندان خواهد کرد. خوشبختانه در روزهای اخیر مطالبی از سوی کسانی که در این حوزه تجربه داشتند منتشر شد که همین ادعا را تایید می‌نمود.

در جواب سخن پایانی شما که به من توصیه همدلی با زنان را کرده‌ بودید، باید بگویم: افتخار می‌کنم که به اقتضای رشته‌ی تحصیلی‌ام، همدلی را بیشتر از سایر حرفه‌های یاورانه آموخته‌ام و با مشاهده از نزدیک و تلاش بر حفظ کرامت انسان‌ها و توانمندسازی آنان، همواره تلاش کرده‌ام‌ مسایل را در بافت خودشان و به‌صورت پدیدارشناسانه (Phenomenologically) ببینم، نه از طریق رسانه ها و آمارهای وزارتخانه ها و نهادهای دولتی که پتانسیل این را دارند تا به اقتضای هر بادی، به‌سویی وزیده شوند.

💡 #رسانه شمایید. اگر می‌پسندید، برای دوستان‌تان بفرستید.

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology