✅ مرز میان غرور و تاسف. 🔅 نگاهی دیگر به زلزله اخیر استان کرمانشاه. 🖋 کاظم امامی گلستان

✅ مرز میان غرور و تاسف
🔅 نگاهی دیگر به زلزله اخیر استان کرمانشاه
🖋 کاظم امامی گلستان
کارشناس ارشد جامعه شناسی

📍 در میان اخبار، تصاویر و فیلم های منتشر شده توسط رسانه های مختلف دو چیز توجه مرا به خود جلب کرد. یکی باعث غرور و دیگری باعث تاسف و تاثر شدید. احساس مسولیت در زمان های بحران و کمک به هم نوع می تواند تضمین کننده قوام یک جامعه باشد. حادثه زلزله اخیر کرمانشاه که تمام ایران را در ماتم فرو برد سبب شد مردم ایران در حرکتی خودجوش به یاری هم وطنان خود بشتابند، حرکتی انسان دوستانه که خیلی از تحلیل های جامعه شناختی و روان شناختی ی مبنی بر بی تفاوتی مردم ایران نسبت به یک دیگر را زیرسوال برد و حتی در مواردی این روند گوی سبقت را از دولت و حاکمیت که متولیان اصلی مدیریت چنین بحران هایی هستند را نیز ربود. فیلم منتشر شده از ترافیک سنگین خودروهای مردمی برای کمک به زلزله زدگان باعث غرور من ایرانی است که هم نوعان خود را چنین مسولیت پذیر می بینم. اما این فقط یک طرف قضیه است، آیا در چنین وضعیتی امکان رسیدگی سریع و با مدیریت مطلوب وجود دارد؟ قطعا خیر. معمولا در تمامی حوادث اتفاق افتاده در سایر نقاط جهان از مردمی که متخصص این گونه امور نیستند خواسته می شود که با عدم دخالت مستقیم زمینه را برای فعالیت متخصصین فراهم کنند. همان گونه که شاهد بودیم در برخی گزارشات از مردم خواسته می شود که از مراجعه حضوری امتناع کنند. چراکه اسکان همین افراد و رفت و آمد و حضور آن ها باعث اختلال در کمک رسانی می شود. چنین شرایط پیش آمده ای(لااقل در این مورد) به دلیل عدم اعتماد بسیاری از مردم به نهادهای دولتی و حکومتی است که آشکارا احساس می شود. این که مردم خود دست به کار می شوند و بی توجه به این نهادها که اتفاقا وظیفه آن هاست که در چنین شرایطی با مدیریت و صداقت بتوانند اعتماد مردم را فراهم کنند، راهی کمک به هم نوعان خود می شوند. نتیجه چه می شود؟ آن چه در تصاویر منتشر شده می بینیم کندی در کمک رسانی، هرج و مرج و نگرانی از عدم توزیع مناسب کمک ها. حضور افراد بدون تخصص قطعا این وضعیت را وخیم تر می کند؛ هرچند بی تردید در چنین بحران هایی، میزانی از آشفتگی قابل تصور است. حقیقتا مایه تاسف است هنگامی که با بسیاری از افرادی که در جهت کمک به زلزله زدگان هم صحبت می شویم بر این نظرند که حاضر نیستند کمک هایشان را به متولیان دولتی واگذار کنند و حاضرند خود سختی راه را بپذیرند و عازم شوند. گه گاه حتی شنیده می شود که مردم نسبت به عدم کمک متولیان دولتی به گونه ای اغراق آمیز و نادرست سخن می گویند. این که چرا چنین فاصله ای میان مردم و این متولیان افتاده است جای بحث مفصل و بررسی دقیق دارد و باید نظریه های مربوط با دلایل تضاد دولت و ملت را کندوکاو کرد، اتفاقی که تازگی ندارد و تاریخ دولت و ملت در تاریج ایران با چنین تضادهایی آشنا بوده و هست. شاید اگر چنین اعتمادی وجود می داشت و متولیان چنین بحران هایی تخصص های لازم را دارا بودند و کمک ها به گونه ای صورت می گرفت که کمترین هرج و مرج را سبب می شد، شاید سرعت اسکان آسیب دیدگان بیشتر می شد و حتی افراد بیشتری نجات می یافتند.

🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology