‌🔅 انحصاردینی، آفت دینداری. 🖋 محمد موسوی عقیقی

‌🔅 انحصارِدینی، آفتِ دینداری
🖋 محمد موسوی عقیقی

📍این روزها تصاویری از کشته شدنِ انسان های بسیاری در میانمار دست به دست می شود که وجدانِ هر انسانی را به درد می آورد. قطعاً در تاریخ زندگانی بشر، کشتارِ ساکنانِ میانمار آخرینِ آنها نیست. آنچنان که من می فهمم این کشتارها و نمونه های مشابهش سخت در اندیشه «انحصارگرایی دین» می باشند. گویی آنچنان خود را در حقّ تجلّی یافته می بینند و آیین های خویش را ردّ ناپذیر که هرکسِ مخالفِ آنان نمی باید زنده باشد. توجیهِ کشتارها به نظرِ انحصارگرایان این است که :

الف) حقّ در مقابلِ ناحقّ(باطل) است.
ب) حقّ تنها در نزدِ ماست و مابقی از حقّ بهره ای ندارند.
ج) حقّ، باید زنده باشد و ناحقّ زندگی اش بی ارزش است.
د) حقّ می تواند از ناحقّ جلوگیری کند.

این ها توجیهاتی است که آیین هایِ دینی انحصارگرا به آن مبتلا هستند. داعش به عنوانِ یک گروه تروریستی که مسلمانانِ انحصارگرا تشکّل یافته است همین توجیهات را برای خود موّجه می پندارد. آنان عقیده دارند که «تنها» افرادی هستند که اسلامِ نبوی را ارائه می کنند، آنچنان که پیامبر می پسندد. به عبارتِ دیگر، داعش خود را افرادی می داند که حقانیّت اسلام را اجرا می کنند. نه اینکه او حقّ باشد، بلکه او خود را حقّ مطلق می خواند و ناحقّ هایِ پیرامونش امکانِ زندگانی نمی دهد. چنین مسئله ای باعث می شود که داعش هر آن کس که با عقیده و مسلک و مرامش مخالفت کند را از دمِ تیغ بگذراند و برای چنین کارهایی توجیهاتِ فقهی نیز ارائه کند.

متونِ فقهیِ سنتی، مملوّ از این انحصارگرایی هاست. بر اساسِ این متون هر نامسلمانی احترام ندارد به این معنا که جان و مال شان در پناه و حفاظت نیست. به عبارتِ دیگر افرادی که مسلمان نیستند اصولاً حقّ زیستن ندارند. از همین روی فقهاء انسان ها را به دو دسته ۱) مسلمان ۲) نامسلمان تقسیم کرده، و از مسلمانان به «محقون الدم : کسی که جانش محترم است» و از نامسلمانان به «مباح الدم : کسی که جانش محترم نیست» یاد کرده اند(شرائع الاسلام،ج۳،ص۱۸۳). أبوجعفرطوسی افرادِ «محقون الدم» را مسلمانان و کافرانی می داند که در ذمّه(پناه) اسلام هستند و جزیّه می پردازند و «مباح الدم» را افرادی می خواند که کافر، مرتد از اسلام و محارب هستند و آنان که نفس می کشند را «کالمیته : همانندِ مُرده» فرض می کند(المبسوط،ج۶،ص۲۸۷). از نظرِ فقهاء، انسانِ مسلمان دارایِ نفس/جانِ محترم است و فرقی بینِ آزاد و برده و مرد و زن و عالم و جاهل و فاسق و بزرگ و کوچک ندارد، همین که فردی مسلمان باشد «محقون الدم/ معصوم الدم» می باشد امّا افرادِ نامسلمان جانِ محترم ندارند به همین دلیل «مباح الدم/ مهدورالدم» تلقی می شوند(الفقه و مسائل طیبة،ج۱،ص۳۷۷) از این روی تصریح شده که جهاد/جنگ با نامسلمانان واجب بوده، تا به اسلام ایمان بیاورند. نامسلمانان نیز به دو دسته کتابی و حربی تقسیم می شوند، کافرانِ کتابی کسانی هستند که ذمّی می باشند، فقهاء اینان را «یهود، نصاری و مجوس» می خوانند(ارشاد الاذهان،ج۱،ص۳۴۲) امّا کافرانِ حربی به کسانی عنوان می شود که اصولاً ذمّی نباشند(فقه الامام الصادق،ج۲،ص۲۶۶). به نظرِ فقهاء، تلاش و کوشش برای اعتلایِ اسلام و برگذاری شعارهای دینی، جهاد نام دارد، از این روی از نامسلمانانِ غیراهل کتاب درخواست می شود که به اسلام و خدایِ یگانه ایمان بیاورند، اگر این دعوت را قبول نکردند جنگیدن با آنها واجب است مگر آنکه تسلیم گردند یا کشته شوند تا زمین از وجودِ نحس شان پاکیزه شود(منهاج الصالحین(للخوئی)،ج۱،ص۲۷۳).

من این روزها برای مردمِ میانمار رنج می بَرم که از سویی گرفتارِ عقلِ انحصاری و دُگم اندیشی هستند و از سویِ دیگر مردمانی که کشته می شوند. این ها نمونه ای از انحصارگرایی در آیین ها و سنّت های دینی است به گونه ای که هر آیینی خود را «حقّ مطلق» خوانده و دیگران را از این جهت که پیروِ این حقانیّت نیستند را مستحقِ مرگ دانستند. به نظر، تنها راهِ خروج از این انحصارگرایی، پذیرفتنِ «هرمنوتیکِ فهم از متن» است. از «پلورالیسم دینی» سخن نمی گویم تا ذهن دینداران آشفته شود، امّا هرمنوتیکِ فهم از متن پدیده ای با سابقه تاریخی است. چه اینکه قرن ها مفسرانِ سنتی اسلام از آیاتِ قرآن فهم های متعددی داشتند. در چنین رویکردی حقّ بودنِ یک مطلب انکار نمی شود بلکه تنها این حقّ به «دیگری» تحمیل نمی گردد. اگر مسلک ها و مرام ها بتوانند فهمِ خود از متن را به حقّ زیستنِ دیگری و حقوقِ انسانی او گِرِه نزنند، فهمِ هرمنوتیکی از متن پدید می آید. مشکل از جایی است که «من» فهمِ خود از متن را از سویی دارایِ رقیب نمی دانم و از سویِ دیگر چنین فهمی را حقیقتِ مطلق خوانده و آن را به جان و مالِ دیگران عرضه می کنم. رقابتِ فهم ها امری پذیرفتنی است، امّا خلاء اصلی خوش نداشتن حضورِ رُقبا است.

#نویسنده_مهمان

🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology