♦فاجعه: ساختن یا رخ دادن؟. (به بهانه خبر دردناک تعرض به دانش‌آموزان دبیرستانی در تهران)

♦فاجعه: ساختن یا رخ دادن؟
(به بهانه خبر دردناک تعرض به دانش‌آموزان دبیرستانی در تهران)
🖋 مهدی سلیمانیه

▪خبر، کوتاه و دردناک است: «ناظمی در دبیرستانی غیرانتفاعی در تهران، دانش‌آموزان مدرسه را مورد سوء استفاده جنسی قرار داده‌است.» فیلم‌ها را می‌بینم: اعترافات سرپایی فرد، فریادهای پر از بغض مادران و پدران بچه‌ها، پاسخ‌های بریده بریده مسوولی از مسوولین مرتبط.. چه کسی حال پدر و مادری که فرزند نور چشم‌شان را پس از سال‌های مراقبت و روی چشم بزرگ کردن، به نهاد آموزش رسمی می‌سپارند تا تحصیل کند اما دچار چنین سوء‌استفاده دردناکی می‌شود، درک می‌کند؟ چه کسی حال آن دانش‌آموزان را تا پایان عمر، با به خاطر آوردن چنین تجربه‌ی دردناکی درک می‌کند؟ شاید هیچ‌کس.

▪فاجعه است؛ اما فاجعه‌ای نه غیرقابل پیشبینی. به تعبیر دیگر، فاجعه‌ای حتمی و قابل پیشبینی. جامعه، قانونمندی‌های خاص خود را دارد. زمانی که خلاف چنین قانونمندی‌هایی عمل شود، وقوع فاجعه، قابل پیشبینی است. متخصصین واقعی و آزاده - و نه مدرک‌داران ِ در خدمت توجیه منافع قدرت و اقتصاد - توانایی پیشبینی چنین عواقبی را دارند. جامعه ما هم از این متخصصین، بهره‌مند بوده است. اما...

▪چهلمین سال انقلاب است. از همان سال‌های ابتدایی تا کنون، بر هم زدن منطق اجتماعی و حرکت بر خلاف قانونمندی‌های جامعه و منطق اجتماعی، با نقد و اعتراض برخی از همین پژوهشگران روبرو بوده‌است. در موضوع چگونگی مواجهه با موضوع جنسی در جامعه، بارها متخصصین هشدار می‌دادند که مواردی چون اجباری کردن حجاب (بخوانید: "توسری یا روسری")، عدم ارائه‌ی آموزش‌های جنسی لازم به کودکان (در همین فقره اخیر، با علم کردن ماجرای مخالفت با سند 2030 و موارد مشابه)، عدم برخورد با مصادیق واضح آزار جنسی علیرغم خواست جدی جامعه، پنهان کردن آمارهای مربوط به آزار جنسی، تفکیک تمامی فضاهای فعالیت مشترک دو جنس از مدرسه تا برخی دانشگاه‌ها و برخی فضاهای کاری، تأکید بر «تعهد» (تعهد به چه چیزی؟ به جامعه یا ...) به جای به کار گماردن نیروهای «متخصص»، تأکید بر تداوم فعالیت نهاد "گزینش" و تشویق نفاق و دو رویی در جامعه به صورت سیستماتیک، همه و همه چهل سال ادامه یافتند تا امروز، نتیجه خود را در قالب چنین فجایعی نشان دهند. ممکن است طراحان و مسوولین این روندهای نادرست، خود حتی از این فجایع شگفت‌زده شوند. اما جامعه، قاعده‌مندی دارد. این مسائل، "نتیجه ناخواسته"ی بسیاری از سیاست‌های غلط چهل ساله است.

▪ اگر مرتضی مطهری در کتاب "مسأله‌ی حجاب"، یکی از کارکردهای مهم حجاب را حفظ و تقویت میل جنسی در جامعه می‌داند و حاکمیت نیز پس از استقرار، در نخستین گام‌ها، بدون توجه به عواقب اجتماعی چنین رویکردی به مسأله، حجاب را اجباری، هرگونه نمود مربوط به این مسأله طبیعی را پلیسی کرده و امر جنسی را به پستوها می‌راند و تشدیدش می‌کند، امروز در چهلمین سال از این سیاست‌ها، سر برآوردن چنین فجایعی به هیچ وجه دور از ذهن نیست. فجایعی که هزینه‌اش را متأسفانه بی‌دفاع‌ترین و بی‌پناه‌ترین اقشار جامعه خواهند پرداخت.

▪اگر سال‌هاست که برخی از متخصصین آزاده و صاحب دانش، نسبت به پیامدهای ناشی از بن‌بست نسلی در مدیریت، فساد ساختاری، تخریب محیط زیست، نابرابری‌های عمیق شده اقتصادی، عدم پاسخگویی قوه قضائیه و نهادهای حاکمیتی غیرانتخابی و ده‌ها و صدها اقدام فاجعه‌آفرین دیگر هشدار می‌دهند و هزینه هشدارهای خود را می‌پردازند، وقوع مسائلی از این دست به هیچ وجه استثنایی و غیرقابل پیشبینی نیست. برای ایجاد این بحران‌ها، سال‌ها، ذره ذره، نفر به نفر، انباشتی از منفعت‌طلبی‌ها و سودجویی‌ها در لایه‌های مختلف سیستم انباشت شده‌است. با فرافکنی و "من نبودم"ها، مسأله حل نمی‌شود. تشدید می‌شود.

▪امروز، سازندگان رویکردهای فاجعه آفرین گذشته همچنان این امکان را دارند که سیاست‌های خود را اصلاح کنند. خوشبختانه همچنان هم فرصت هست. اما اراده به تغییر را ... نمی‌دانم. به هر حال فاجعه، رخ نمی‌دهد؛ ساخته می‌شود.

"از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید، جو، ز جو."

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology