✅ گفتگو. 🖋 علی ‌زاد.. 📍 گفتگو خصیصه‌ای انسانی است

✅ گفتگو
🖋 علی #مرشدی‌زاد

📍 گفتگو خصیصه ای انسانی است. انسانها می‌توانند با یکدیگر به گفتگو بپردازند و از این طریق خواسته‌ها و احساسات خود را مطرح کنند و طرف مقابل را متقاعد کنند. سخت و کسالت بار بودن زندان انفرادی، بخشی به دلیل همین محرومیت از گفتگو با دیگران است. انسان اگر نتواند گفتگو داشته باشد، افسرده می‌شود. هر جا بتوان با سخن گفتن و گفتگو با دیگران به تعامل پرداخت، گفتگو بر شیوه‌های دیگر مانند سکوت، خشونت‌‌ورزی، فحاشی و سخن گفتن یک‌طرفه اولویت دارد.
گفتگو لوازم خاص خود را دارد که در صورت عدم تحقق آنها، نمی‌توان شکل کامل گفتگو را تجربه کرد. نخست اینکه گفتگو بین گفتگوکنندگانی نسبتا هم‌شأن و برابر صورت می‌بندد. در مواردی که این برابری به صورت عینی یا ذهنی وجود نداشته باشد، گفتگو صورت نمی‌گیرد و این تعامل به صورت امر و نهی ظاهر می‌شود. صورت عینی و ذهنی را از هم تفکیک کردم تا وزن و اهمیت هرکدام مشخص شود. گاه افراد از لحاظ عینی و خارجی برابر نیستند و در زمان گفتگو این نابرابری را دخالت می‌دهند. در این حالت گفتگو تحقق نمی‌یابد. گاه به لحاظ عینی نابرابرند، ولی ممکن است فرد فرادست به لحاظ ذهنی خود را برابر در نظر بگیرد. در این حالت نیز امکان گفتگو حاصل می‌شود. در شرایط برابری نسبی عینی و ذهنی امکان گفتگو مهیاست. گاه ممکن است برابری عینی وجود داشته باشد، ولی یکی از طرفین به لحاظ ذهنی خود را در جایگاه برتر در نظر بگیرد. در این حالت نیز گفتگو تحقق نمی‌یابد، مانند وقتی که یک اشزافزاده‌ی ثروت پدر بر باد داده، با اینکه شأنی همانند سایر مردم دارد، با همان نخوت پیشین با مردم سخن بگوید. او اگرچه به لحاظ عینی به سطح دیگران تنزل یافته، ولی به لحاظ ذهنی همچنان خود را برتر می‌داند. در اینجا نیز امتناع گفتگو حاکم است.
شرط دیگر گفتگو این است که هر کدام از طرفین به همان میزان که انگیزه‌ی متقاعد کردن طرف مقابل دارد، آمادگی پذیرش استدلال‌های درست او را نیز داشته باشد و در واقع، در مقابل دلیل‌آوری و استدلال بی‌اعتنایی و بی‌اعتمادی نشان ندهد. این شرط ما را به سومین شرط گفتگو رهنمون می‌شود و آن عقلانی بودن گفتگو است. در واقع گفتگوهای برخوردار از استدلال عقلانی به نتایج مطلوب می‌رسند، و در مقابل، سخنان اقناعی، مغالطه‌آمیز، ایدئولوژیک و مانند اینها از جنس گفتگو نیستند. در سخنان اقناعی و مغالطه آمیز نوعی فریب نهفته است و انسانهای ایدئولوژی‌زده نیز خود را واصل به حقیقت می‌دانند و گوش شنوایی برای سخن منطقی ندارند.
چهارمین شرط برای گفتگو، برخورداری از فضای امن برای طرفین است. طرفین گفتگو باید در قبال سخنان خود به یک میزان از امنیت برخوردار باشند و نگران تبعات سخنان خود نباشند. در یک جامعه‌ی آزاد و دموکراتیک این شرط تحقق می‌یاید، در غیر این صورت، گفتگوکننده همواره نگران خواهد بود که سخنانش بعدا بر ضد او استفاده شود و برایش سوء سابقه به بار آورد. در این شرایط، آنکه موافق سیاست موجود سخن می‌گوید مسیحا می‌شود و آنکه سخن مخالف می‌راند، یهودا می‌گردد و بنابراین چاره‌ای ندارد جز اینکه سخن خود را پوشیده و ناقص بیان کند و بنابراین همواره در استدلال دست پایین دارد.
اگر بخواهیم جامعه‌ای مبتنی بر گفتگو داشته باشیم، باید در ابتدا جایگاهی برای دیگران قائل باشیم و دیگر اینکه احساس کنیم به عقل و رای و تدبیر و مشورت دیگران نیاز داریم. تحقق این موارد نقطه‌ی آغاز گفتگوست.
جامعه و فرهنگ ما در طول تاریخ چندان با گفتگو انس نداشته است. ادبیات مکتوب ما ادبیات تک‌صدایی است، به همین نسبت روابط اجتماعی ما نیز با گفتگو انس نگرفته است. واعظان و سخنرانان ما همواره به صورت متکلم وحده سخن گفته‌اند و عادت به گفتگو نداشته‌اند. روشنفکران نیز به همین ترتیب عادت به تک‌گویی دارند. این تک‌گویی و امتناع از گفتگو بخشی خصیصه‌ی فرهنگی است که طی زمان باید تحول یابد، و بخشی نیز بدین دلیل است که روشنفکران ما بیش از اینکه اندیشمند باشند، ایدئولوگ بودند.
امروزه به مدد شبکه‌های اجتماعی فرصتی برای گفتگوفراهم آمده است. البته این گفتگو در محیط‌هایی مانند گروه‌های تلگرامی و ... گامهای نخست یادگیری است و باید تمرین کرد تا این مهارت تقویت شود. مشکلاتی نیز در این راه وجود دارد و آن اینکه افراد بدون علم و آگاهی وارد گفتگو می‌شوند. برای گفتگو درباره‌ی موضوعات مختلف حداقل آگاهی ضرورت دارد و فرد خالی‌الذهن گفتگوها را به بیراهه می‌برد. اینگونه افراد معمولا ناتوانی خود را توسل به توهین، تخطئه، شایعه و .. جبران می‌کنند.
جامعه‌ی ایران به عنوان جامعه‌ای در حال گذار به دموکراسی نیاز شدیدی به گفتگو دارد. این گفتگو در خصوص گروه‌های سیاسی بسیار احساس می‌شود. تنها در این صورت است که این گروهها می‌توانند به حداقلی از تفاهم دست یابند.


🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology