▫️ روزهای بیشماری تا سیاست نیاز خواهیم داشت!. 🖋 رضا میرزایی

▫️ روزهای بیشماری تا سیاست نیاز خواهیم داشت!
🖋 رضا میرزایی

برخی اساتید علوم فلسفه شاگردان خود را از ابتدا «فیلسوف» خطاب می کنند! اینکه آیا آنها می خواهند با اینکار تشویق نمایند ، و یا اینکه آنها را به قالبی خودباور ببرند ؟ ، شاید چندان هم واضح نباشد! اما این اساتید محترم به کار مهم دیگری نیز پایبندند ، و آن اینکه دانشجوی چنین رشته ای پس از ورود به کلاس استاد دیگر حق ندارد «نظر خود را داشته باشد!» ، و فقط حق چیزی را دارد که بتواند استدلالی بر آن بیاورد. حتی وقتی به باور دفاع ناپذیری رسیدند «لازم» است آنرا تشخیص داده، والبته باید یاد بگیرند و تمرین نمایند که دفاع از موضع و موضوع «دفاع ناپذیر» را کنار بگذارند. احتمالا می توان گفت در فضای سیاسی ما که البته مسموم منفعت طلبی و شاید برخی چیزهای دیگر ! نیز به نظر می رسد ، باشد، پایه چنین استدلالی مقدماتی است که خود حاصل سال ها بحث، مداقه ، استدلال،... و گذشته نگری تجربی است. در اصل این پاردایم ها یا تئوری ها و نظریات سیاسی هستند که اگر از محور توجه خارج شوند ، دیگر شاید نتوان به وضعیت مطلوب سیاسی نزدیک امیدوار بود! ، و مجبور خواهیم بود روزهای بیشماری را به انتظار بنشینیم!. البته این «خارج شدن از توجه» نیز می تواند دلائل خود را داشته باشد. به عنوان نمونه سخت شدن و نشست یک الگوی فکری خاص شاید ناشی از انحصار ، اقتدار ، و ... می تواند موضوعات جدی پیرامونی را از توجه خارج نماید، که البته راهکارش مقابلش را جوان گرایی دانسته اند! البته جوان گرایی نیز بحث مفصل خودش را می تواند داشته باشد و اینجا منظور نیست! اینجا بیشتر منظور آن است که اگر بپذیریم که فضای سیاسی فعلی ما فاقد استدلال مناسب بوده ، و نتایج نامناسب را به بار آورده است! ، چگونه می توان دفاع پذیری از اهداف سیاسی در پیش گرفته شده را بر سر میز استدلال کشاند؟! شاید بتوان گفت این فرایندی است که لازم است زیر ذره بین خردورزان و اندیشمندان قرار گیرد. البته شاید نگاه به، و پرداختن به این موضوع مستلزم واکاوی در متغیر های تاثیر گذار و متاثر زیادی باشد، مثلا ساختار ، افراد ، محیط ،... و غیره ...
نمونه های زیادی وجود دارند که ما به جای استدلال و مقام دفاع پذیری ، «نسبت دادن ها» را به کار می بریم ، و البته به راحتی نیز حاضر نیستیم که موارد «دفاع ناپذیر» را کنار گذاشته و یا حتی موردی نزدیک به آنرا جایگزین نمائیم (رژیدیتی سیاسی) ، و البته گام نهایی در پذیرش موضوع پس از تحمل هزینه های کلان را نرمش قهرمانانه یا امثالهم می دانیم. شاید این مثال اینجا فنی نباشد! ، اما اگر امروز ما مثلا برای تغییر رفتار سیاسی کشور عمان به جای انتساب تحریک و غیره (که از مراجع رسمی سیاست خارجی ما صادر شده و البته مرسوم نیز هست!) ، استدلال نماییم ! شاید حداقل توانایی های ذهنی متفاوت تری داشتیم! ، و بهتر می توانستیم سیاست را بکار گماریم! در جایی که استدلال نباشد ، جنگ یا مقاومت به جای چند سال ، چندین سال به طول می انجامد! ، در چنین حالتی افراد فرصت طلب راحت تر در پشت مقدسات به مقاصد درونی خود می رسند! و البته بر طبل بی استدلالی کوبیده ، فضای غیر واقعی (مثل وابستگی، جاسوسی...) را پررنگ می نمایند! وقتی سیاست در فضایی مستدل نباشد، نوعی ناهماهنگی نیز با جهان پیرامون و حتی در روابط بین الملل بوجود خواهد آورد ، در اصل یکدیگر را نخواهیم فهمید! و بالطبع پیامدهای خود را خواهد داشت. با کمی احتیاط شاید می توان گفت ما به روزهای بیشماری تا انعقاد سیاست (واقعی و موثر) نیاز داریم!‌

#نویسنده_مهمان

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology