(فردوسی بزرگ، در داستان ضحاک ماردوش نشان می‌دهد) نظام ایران، نظامی «میلیتاریزه*» و قبیله‌ای و بشدت خصومت آمیز بوده است که از این ج

(فردوسی بزرگ، در داستان ضحاک ماردوش نشان می دهد) نظام ایران، نظامی "میلیتاریزه*" و قبیله ای و بشدت خصومت آمیز بوده است که از این جهت مشخصه های ویژه ای آن را، از انواع نظامهای خودکامه و به طور قطع از دیکتاتوری های قانونمند تفکیک می کند.

فردوسی نماد این نوع خودکامگی را با دو "مار" نشان می دهد که در تعارض غارت و اختناق چاره ای جز بلعیدن نیروی انسانی ندارد؛ نیروهایی که خود در رشد آن نماد، نقش اصلی را داشته اند...
فردوسی خود در عین ارائه یِ تصویر حقارت آمیز از نظام سیاسی کشور، آرزوی خود را در "استخراج و تصفیه منابع فرهنگی" متبلور می کند؛ در حالی که سلطه یِ شاهان غلامزاده و ولگرد و خلفای هرزه یِ حامی آن ها را محکوم می کند، نظام اجتماعی به وجود آورنده آن ساختار را به شدت تخطئه* می نماید و در عین حال به دنبال نظامی استوار و شاهی دادگستر و مردمانی آگاه و عدالت پرور گام بر می دارد.

پ.ن:
میلیتاریزه - میلیتاریسم: ﺗﺴﻠﻂ ﻭ ﻧﻔﻮﺫ ﻧﻈﺎﻣﻰ ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ی ﺷﻮٔﻭﻥ ﻛﺸﻮﺭ.
تخطئه: خطا گرفتن در کار کسی.

📖 جامعه‌شناسی خودکامگی
🖋 علی‌رضا قلی

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology