🔅 «عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری». 🔻 «واقعیت اجباری»

🔅 "عرض خود می بری و زحمت ما می داری"
🔻 "واقعیت #اجتماعی #حجاب اجباری"
🖋 بی‌تا #مدنی


📍 بهار 96, در صفحه "جامعه شناسی فرود به زمین" دکتر ح.ا. تنهایی , فراخوانی مبنی بر تبادل تجربیات برخاسته از واقعیت زندگی روزمره ای داده شد که طی سفرهای نوروزی یاران گروه به دست آمده بود. چنین رویکردی را هربرت جی بلومر, بنیانگذار مکتب کنش متقابل گرایی نمادی, رویکرد down-to-earth می نامد. همان روزها بود که می دیدم اشکال مجاز حجاب یا رنگ باخته و یا عملا در بنا و بسترهای گوناگون اجتماعی از کارکرد افتاده اند. این فرضیه در ذهنم شکل گرفت که در ایران کشف حجاب ( البته نه در معنای رضا خانی واژه) رخ داده است. یادداشتی نوشتم و گذشتم.

از آن هنگام تا کنون تنور بحث پیرامون حجاب با خبر طراحی لباس کشتی گیران زن, مقصر دانستن آتنا بدلیل بی حجابی خودش, چهره پروفسور میرزا خانی, رکورد زنی قهرمان محجبه شنای ایرانی در گینس چنان گرم شده که دیگر نمی توان از کنار واقعیت اجتماعی سیال "کشف حجاب" براحتی گذشت. به دست نوشته های نوروز برگشتم و به سفر شمال. یادم آمد از آنچه به چشم در گوشه و کنار دیده میشد: از سر افتادن یا تغییر سرپوش زنانه.

براستی اگر آنچه می بینیم "کشف حجاب" نیست پس چیست؟ مدتهاست همه شاهدیم که طیفی از گونه های کشف حجاب در سکوتی فعالانه و در بسترهای گوناگون اجتماعی وقوعی تدریجی و پیش رونده دارد. گرچه نامی هم از آن برده نشود! و گرچه کسی هم نخواهد بداند از چه زمانی و چگونه رخ داده که هم هست و هم نیست! این به اصطلاح "بی حجابی ها" و "بد حجابی ها" مدتهاست به مناسبتها و در اشکال گوناگون یکی به نعل تمکین و یکی به میخ نافرمانی می زند. البته مرادم در این نوشتار صرفا سرپوش زنانه یا همان چیزیست که در ترمینولوژی فقه "جلباب" نامیده می شود.

📍 برای مطالعه ادامه نوشته، کلید Instant View را فشار دهید. ,
📌 و یا در صورت استفاده از تلگرام کامپیوتر، لینک زیر را باز کنید.
✅👉 1freeman.net/hijab1

#جامعه
#نویسنده_مهمان

🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology