‌✅ ۱۲ اشتباه جمعی زمانه انقلاب. 🖋 علی زمانیان

‌✅ 12 اشتباه جمعی زمانه انقلاب
🖋 علی زمانیان

📍 این درس کمی نیست که کجا اشتباه کردیم و کار از کجا خراب شد؟

یکی از جامعه‌شناسان ایرانی به جای تجلیل از انقلاب به تحلیل آن پرداخته و به بررسی 12 اشتباه کنشگران انقلابی در زمان انقلاب همت ‌گماشته‌ گه تلخیص آن ذر زیر می‌آید:
🔸 کسانی مانند پوپر با انقلاب به مثابه یک روش، مخالف و کسان دیگر مانند مارکوزه موافق مشی انقلاب بودند. پرسش این است که اهالی زمانه انقلاب، عموما دچار چه اشتباهاتی شده‌بودند؟ به عبارت دیگر عموم انقلابیون و عامه مردم در منظر ما، و در تحلیل امروزین مرتکب چه اشتباهی بودند؟ خطای آنان چه بود؟

🔸 سه نکته مقدماتی

اولاً، در اینجا منظور از خطا، دقیقاً خطا در رویکرد، خطای در دید، خطای در محاسبه و خطای در چشم انداز است.
ثانیاً، وقتی از خطا سخن می‌گویم منظور خطای جمعی است و نه خطای فردی. عموم اهالی آن روز ایران نمی‌دانستند نیت خیر کافی نیست، رفتار هم باید عقلانی و اخلاقی باشد.
ثالثاً، وقتی از خطا سخن به میان می‌آید، ابداً افراد در نظر نیستند، بلکه خطای روشی و خطای در دیدگاه و ایده‌ها را باید مطرح کرد. اساساً روش درست در تحلیل تاریخ، ارزیابی رفتارها و ایده‌ است و نه عاملان آن ایده‌ها و اندیشه‌ها.

🔸 اهالی انقلاب، دچار چه اشتباهاتی بودند؟

1- تصور عمومی و رایج این بود که انقلاب، دوای همه دردها و راه‌حل همه مشکلات و مسیر رهایی از همه درد‌ها و رنج هاست. انقلاب در نهایت یک نو جابه‌جایی قدرت است، مگر در جابه‌جایی قدرت قرار است چه اتفاقی بیفتد؟
2- بر این پنداشت بودند، همین که حاکمان فعلی بروند و قدرت دست انقلابیون بیفتد، به سرعت همه گره‌ها باز می‌شود. یکی می‌خواست ظرف چند هفته، همه بی‌خانمان ها را خانه‌دار کند. دیگری می‌خواست #اقتصاد_ایران را تنها ظرف یک شب به سامان کند.
3- چنین می‌اندیشیدند که با #خشونت_انقلابی، هر ناممکنی، ممکن می‌شود. انقلابیون با صبوری و طی مسیر، با آرامش و گام های سنجیده، میانه‌ای نداشتند. انقلابی باید که سریع و بی‌وقفه و قاطع پیش برود و از هیچ نهراسد.
4- خویش‌محصور باشند و به هیچ چیزی ورای مرزهای خود محتاج نیستند. نوعی خوداستقلالی و خودکفایی مطلق درون مرزی. آنان بر این اندیشه بودند که می‌توانند بدون ارتباط با سایر ملل و کشورها، رشد کنند و مسائلشان را حل نمایند. از این رو نسبت به بحران‌ در روابط بین‌المللی کمترین حساسیت را داشتند.
5- این خطا شکل گرفت که اساساً این جمع و جامعه است که بر شخص و فرد اولویت دارد و فرد همواره باید فدای جمع شود. این گونه پیشرفت که مصلحت #نظام، مهم‌تر از مصلحت شهروندان است.
6- پیش از آنکه شیوه حکومت کردن مهم باشد، شخص #حکمران اهمیت داشت. بیش از آنکه به سیستم عادلانه بیندیشند، به حاکم عادل توحه کردند. به جای نظام به ناظم اندیشیدند و به جای راه به راهبر.
7- تصور می‌کردند بازیگران انقلاب، چه آنان که بیرون قدرت ایستاده‌ بودند و چه آن‌ها که قدرت را تصاحب کردند و بر صدر نشستند، تغییر احوال و روش دهند و به #فساد گرایش پیدا کنند یا از قدرت سوءاستفاده کنند. علاوه بر جهل نسبت به منطق قدرت، انسان و امیالش را نیز آن گونه که باید فهم نکرده‌بودند. خطای دوگانه سبب شد که سیستم پس از انقلاب، فاقد نهادهای نظارتی و کنترلی موثر و قوی باشد. تعلق عاطفی بر جای تعقل سیاسی نشست.
8- احساس می‌کنند رسالت تاریخی دارند که جهان را تغییر دهند. قصد می‌کنند همه بنیادهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگ را از بیخ و بنیان برکنند و جامعه و تاریخ را از نو آغاز کنند.
9- نمی‌دانستند که آن هم‌بستگی و وحدت زمانه انقلاب، تداوم نمی‌یابد. نمی‌دانستند تنوع، تکثر و تفاوت، ذاتیِ روابط اجتماعی است.
10- اشتباه بزرگی‌است که فضای ایثار زمانه انقلاب را اصل تلقی کنیم و خواهان ادامه آن باشیم. اشتباه است، زیرا با ویژگی‌ انسان واقعاً ناسازگار است.
11- هنگامی که حاکمان و قدرتمندان، #مشروعیت خود را نه از سوی زمین که از آسمان داشتند، مسلم است که خود را پاسخگو به جامعه و مردم نمی‌دانند.
12- مردم اشتباه فکر می‌کردند رهبرانشان صاحب ایده و نظریه برای #مدیریت_سیاسی هستند. آنان کارآزموده نبودند و جهان امروز را نیز آن‌چنان که باید، نمی‌شناختد.

از چشم‌انداز 108

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology